جشن نوروز
واژه «جشن» همان یَسن/ یسنه اوستایی است که در زبان پهلوی یزشن گفته میشد و در اصل به معنی ستایش و نیایش شادمانه است. «نوروز» یا نوگ روچ/ نوک روز در پهلوی به معنی نخستین روز- روز هرمزد - از ماه فروردین است. ایرانیان در قدیم برای هر روز از ماه نامیگذاشته بودند و روز اول بهار یا فروردین، هرمزد نام داشت. در این روز جشنی بزرگ برپا میکردند و به شادی و نیایش آفریدگار میپرداختند. از چند روز مانده به نوروز مراسم و آیینهای ویژه آغاز میشد که تا چند روز پس از آن نیز ادامه داشت. در روزهای اول دوره نوروزی، مراسم به طور همگانی برگزار میشد که به آن «نوروز عامه» میگفتند و از روز ششم به بعد بزرگان و خواص آن را نزد خود ادامه میدادند که به آن «نوروز خاصه» گفته میشد، اما در هر حال شادی و نیایش ویژگی بارز جشن نوروز بود.
نیاکان ما بر این باور بودند که آفریدگار بزرگ، جهان را در شش «گاه» یا «گاهنبار» [مرحله] آفرید که در آخرین گاهنبار انسان آفریده شد و از این رو روز تولد نخستین انسان را - که آن را روز نخست بهار میدانستند - شایسته شکرگزاری و شادمانی میپنداشتند و چون معتقد بودند که فـَروَهَرهای نیکان و پاکان یا همان قوای باطنی و ارواح مؤمنان در دوره نوروزی از جهان مینوی به گیتی بازمیگردند تا از خویشان و عزیزان دیدار کنند و تقاضای خیرات و صدقه دارند، سفرهها میگسترانیدند و خیرات میدادند و شادمانه دعا میخواندند تا پروردگار را شکر و فروهرها را شاد نمایند؛ و به همین سبب ماه فروردین را ماه فرود فروهرها یا فروردیگان و یا عید فَروشیها یا اموات هم میگفتند.
بنیان جشن نوروز
نوروز جنبه مذهبی و روحانی دارد و نیایش و ستایش شادمانه همگانی را همراه میآورد. در اسطورهها
و افسانهها و کتابهای پیشینیان بنیان نوروز را به پادشاه اسطورهای و افسانه ای، جمشید (جمشید)، نسبت دادهاند. فردوسی در حماسه بزرگ «شاهنامه» نوروز را به جمشید نسبت میدهد؛ آن هنگام که او بر تخت شاهی نشست و تاج مرصع بر سر نهاد، پرتو خورشید بر آن دمید و همگان آن روز را روزی نو و نوروز نامیدند و جشن و سرور برپا کردند.
به جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند
سر سال نو هرمز فرودین
برآسوده از رنج تن دل ز کین
بزرگان به شادی بیاراستندمیو جام و رامشگران خواستند
چنین روز فرخ از آن روزگار
بمانده از آن خسروان یادگار
و گویند چون پرتو خورشید بر آن تاج پرگوهر دمید، جم که از آن پیشتر «یم» یا «یمه» نیز گفته میشد دارای شعاع خورشید گردید و از این رو جمشید نامیده شد. روایتها و افسانههایی دیگر نیز در مورد نوروز وجود دارد که به طور قاطع بر آن نمیتوان تأکید کرد. از جمله آنکه گفتهاند: روزی حضرت سلیمان انگشتر گمشده خویش را پیدا کرد. مردمان شاد شدند و آن روز را روز نو و نوروز خواندند؛ و نیز گفته اند که حضرت صادق (ع) نوروز را روزی فرخنده برای طلب حاجتها دانستهاند، و نیز نظری است بر این که روز غدیر خم مصادف با اول فروردین بوده و از همین رو نوروز گفته شده و جشن برپا کردهاند. البته این مورد به لحاظ تقویمیمطابقت داده نشده است.
ایران شناس معروف دانمارکی، کریستن سن و برخی دیگر از محققان ایرانی گفته اند که جشن نوروز ایرانی متأثر از برخی جشنهای کهن ملل قدیمتر است و از جمله، آثاری از زگموگ، جشن بابلیان - که خود متأثر از سومریان نیز بوده - در نوروز ایرانی مشاهده شده است. اما به خوبی پیداست نوروز ایرانی تجلی فرهنگ ایرانی است و دستکم قرنهاست که با آیین و رسم فرهنگ ایرانی برگزار میشود.
چهارشنبه سوری
نیاکان ما در شب عید آتش میافروختند و به شادی گرد آن نیایش میکردند. گویند که پس از اسلام در ایران رسم بر این شد که در آخرین چهارشنبه سال، پس از غروب آفتاب با چوب و کنده و خار در فضای باز آتش افروزند و جشن گیرند؛ و هنوز پس از قرنها، هر سال مردم با افروختن آتش و پریدن از روی آن و خواندن سرود و صرف نقل و آجیل و آش رشته مخصوص تا آخرین ساعات شب به شادمانی سرگرم میشوند.
آتش از زمانهای دور مورد توجه بوده است. در قدیم آتشکدههای بزرگی در ایران ساخته بودند تا آتش - این عنصر مقدسشان - را همیشه روشن و برپا نگاه دارند. به خوبی پیداست در زمانی که نیروی اصلی در تولید نور، آتش بوده، روشن نگاه داشتن آتش و در نتیجه رهایی از سیاهی و تیرگی و بهرهمندی از نور و روشنایی چه اهمیتی داشته است. افزون بر این از روشنایی آتش در کار خبر رسانی نیز استفاده میشده است. بر فراز برجها و بلندیها آتش میافروختند و به یکدیگر پیام میرسانیدند. به جز بهرهمندی از نور آتش و جنبه پیام رسانی، آتش به سبب گرما و تولید حرارت در خانه و نیز استفاده در پخت و پز، کاربرد مفیدی داشته که به موجب آن مقدس به شمار میآمده؛ همچنین آتش به لحاظ پاک کنندگی و به عنوان نابود کننده آلودگیها مورد توجه بوده است. بنابراین، آتش به لحاظ نور، گرما، خبر رسانی، پاک کنندگی و به عنوان یکی از عناصر چهارگانه مقدس پیشینیان - آب، خاک، باد، آتش - در فرهنگ ایرانیان قدیم اهمیتی ویژه داشته است. اکنون نیز همچنان به صورت نمادین در جشن چهارشنبه سوری افروخته میشود و مردم گرد آن به شادی سرگرم میگردند. اما واژه سوری یا سوریک به معنی گل سرخ و گل سوری است و شاید به همین سبب است که در چهارشنبه سوری خوانده میشود: .سرخی تو از من... چهارشنبه روز سرخ، روز گل سرخ، روز افروختن آتش و شادمانی مردم، و ستایش خداوند برای بهرهمندی از این نعمت است.
آبریزان یا آب پاشان
گویند جشن آبریزان نخست از آیینهای ماه تیر بوده است که بعدها به مراسم عید نوروز اضافه شده؛ و سالیان دراز پیش از این، هفت سال قحطی پدید آمد. مردمِ به جان آمده از خشکسالی برای نیایش و نماز و درخواست باران به بیابان رفتند و دست به دعا بردند و چون از ابر رحمت پروردگار باران بارید، در دلها شادی پدید آمد و مردم به شادمانی پرداختند و به شکرانه این نعمت، پس از آن هر سال بر روی یکدیگر آب و گلاب پاشیدند. کم کم این رسم به صورت آب پاشی در خانه و کوچه و شستشوی خارج از برنامه معمول شد؛ و اکنون نیز چنین رسم است که پیش از فرا رسیدن نوروز تا آنجا که ممکن است خانه را شستشو دهند، بدن به آب بشویند و بر یکدیگر گلاب بپاشند. در شب نوروز برای پاکی از گناه، تن خود بشویند و آب بپاشند تا سال نو با فراوانی آب، رونق کشاورزی و بهبود وضع معیشت آغاز شود.
میر نوروز - عمونوروز
سخن در پرده میگویم چو گل از غنچه بیرون آی
در قدیم که سرگرمیها و امکانات شادی بخش اندک و محدود بود، در دوره نوروزی، فردی که به او میر نوروز میگفتند جامهای رنگین بر تن میکرد، سوار چهارپایی میشد، کیسه و کوله ای برمیگرفت و در کوچه و بازار به راه میافتاد. با صدای رسا سخنان خنده آور و شادی آفرین میگفت و موجب سرگرمیمردم میشد. در هر خانه ای دمیمیایستاد و چیزی دریافت میکرد و هر آنچه بود - نقل و آجیل و شیرینی و... - در کیسه خود میریخت. میگفت و میخندید و میخندانید و دلها را شاد میکرد.
شاید پدیده عمونوروز که به ویژه در چند دهه پیش در ایران معمول بود شکلی دیگر از همان میر نوروز بوده باشد. عمونوروز نیز با کلاه و جامه ای رنگین و دایرهای زنگی اما با رویی سیاه شده از زغال یا رنگ در کوچه و خیابان به راه میافتاد و اشعار کوتاه خندهآور میخواند و سعی میکرد تا دل مردم شاد کند و خود نیز چیزی بستاند و شاد شود. در حال حاضر این رسم تا حد زیادی منسوخ شده و کمتر مورد توجه قرار دارد. اما نواختن ساز و دهل در آغاز نوروز در کوچهها و محلههای قدیمیهنوز هرچند کم، اما متداول است.
سیزده به در
وقت آن است که مردم ره صحراگیرند
در سیزدهمین روز فروردین که پایان دوره نوروزی تلقی میشود، مردم در دشت و بیابان و در فضای سبز بهاری گرد میآیند و به شادی میپردازند. در این روز پایانی نیز چون روزهای دیگر عید، خوراکی ویژه همچون آش رشته و دیگر خوراکهای سبزیدار میپزند. گندمهایی را که برای سفره هفت سین رویانیدهاند با خود به صحرا میبرند و با انداختن آن در جوی و رود - و به هر حال بیرون از خانه - نحسی سیزده را که یا به آن معتقدند و یا بنا به رسم کهن، آن را خوش یمن تلقی نمیکنند از خود و خانواده دور میسازند. بسیاری از مردم به نحسی عدد سیزده نه تنها اعتقادی ندارند بلکه در اساس، تأثیر عددی خاص را در سرنوشت خود مؤثر نمیدانند، اما این باور که در قدیم عدد سیزده را خوش یمن تلقی نمیکردهاند شاید به این دلیل باشد که در طالع نمای نجومی، قدما معتقد بودند که آسمان دوازده برج دارد و هر تولدی که صورت میگیرد دارای ستارهای در یکی از دوازده برج است و بنابر این که کدام ستاره در کدام برج قرار گرفته، طالع و خوی فرد متولد شده شکل میگیرد و خارج از دوازده برج - که عدد سیزده است - نابجا و نحس به شمار میآمده است. در هر حال اکنون دیگر نحسی عدد سیزده مورد پذیرش همگان قرار ندارد و بیشتر جنبه خرافی دارد.
هفت سین
با فرا رسیدن سال نو، سفره مبارک هفت سین را میگسترانیم؛ سفرهای از هفت گونه گیاه و دانه و خوردنی دلپذیر. آب و آیینه، شمع و چراغ، نقل و نبات و گل و سبزه در آن مینهیم؛ کتاب آسمانی خود را میگشاییم و در لحظه حلول سال نو در برابر سفرهای از برکت الهی و به امید رونق و بهبود و معیشتی بهتر دست به دعا برمیداریم.
اما به راستی چرا توجه ویژه به «هفت سین» است؟ ویژگی عدد هفت نسبت به سایر عددها چیست؟ حرف سین یا شین یا هر حرفی دیگر چه مزیتی بر حروف دیگر دارد؟ آیا اعدادها و حروفها میتوانند در سرنوشت انسان مؤثر واقع شوند؟ چرا در سفره هفت سین نوروز سیب و سرکه، سماق و سمنو، سبزی و سبزه و سنبل میگذاریم؟
برخی از محققان معتقدند که پیش از اسلام، در این سفره هفت «شین» میگذاشته اند، همچون شمع و شیرینی و شیر، شربت و شهد و شراب و شاهدانه؛ و یا هفت گیاه چیدهشده سودمند به صورت هفتچین؛ و یا هفت سینی از خوردنیهای مطلوب. اما قرنهاست که در سفره عید هر ایرانی هفت گونه خوردنی و سبزه که حرف نخست آن سین است چیده میشود و آن چنان که پیداست سخن بر سر حرف سین یا چین یا شین نیست، بلکه محتوای سینیها یا ظروفی که خوردنی در آن مینهند اهمیت دارد و محتوای ظرفها نمادهایی هستند در سفره هفت سین.
در هر حال بیشتر توجه به عدد هفت بوده که خوش یمن و مبارک و حتی مقدس تلقی شده است.
چرا «هفت» در سفره هفت سین
عدد هفت که جمع سه و چهار است، نزد ریاضیدانان به سبب شکل هندسی مثلث و مربع که اشکال همگن و کامل به شمار میآیند نمایانگر کمال و به شکلی نمادین، به مفهوم کثرت و تکامل است. هنگامیکه از عدد هفت، یا هفت هزار و... سخن گفته میشود معنای زیاد بودن مد نظر است. در میان اقوام هند و اروپایی و همچنین هند و ایرانی این عدد خوش یمن و مبارک تلقی شده و در اساس، نقش این عدد در فرهنگ ملتها نقشی مثبت است.
واقعیتهای طبیعی، مشاهدهها و تجربههای مردم در گذر زمان، نقش ادیان الهی و باورهای دینی مردم در توجه ویژه به عدد هفت بسیار اساسی است و از همین روست که قرنهاست در آیینها و رسمهای ایرانی نیز این عدد جایگاهی ویژه دارد. در چیدن و آراستن سفره هفتسین نیز نقش این عدد به خوبی آشکار است.
نگاهی گذرا به واقعیتهای طبیعی، کتب الهی، باورهای مردم، هنر معماری، موسیقی، خط و نیز ادبیات ملل نشان میدهد که عدد هفت تا چه حد مورد توجه ویژه قرار دارد. در قرآن کریم و نیز نزد مسلمانان ایرانی عدد هفت جدای از سایر عددها مورد توجه قرار دارد. در برخی از آیهها و سورههای قرآن از عدد هفت نام برده شده است و نیز قرآن را مشتمل بر هفت موضوع دانستهاند. مناسک حج هفت مرحله دارد و نخستین قاریان نیز هفت نفر بودهاند. در کتابهای آسمانی انجیل و تورات، بارها و بارها این عدد با تأکید تکرار شده است. همچنین نزد زرتشتیان هفت امشاسپند گرامیبوده و در آیین مهر هفت اختر معتبر بوده است. پیشینیان ما نیز زمین و آسمان را دارای هفت طبقه دانستهاند و به زمین هفت اقلیم میگفتهاند که دارای هفت دریا بوده است.
خلق جهان را در شش مرحله یا گاهنبار گفته اند و در روز هفتم که پایان خلق جهان است به نیایش و جشن و سرور میپرداخته اند؛ این آیین هنوز مشاهده میشود و ادامه دارد. حرکت و تغییر شکل ماه در چهار هفته، وجود خوشه ستارگان یا خواهران هفتگانه و همچنین تکامل جنین در هفت ماهگی، رویش دندان کودک در هفت ماهگی، تغییر تکاملی نطفه به جوجه پس از سه هفته و... از مواردی است که در طبیعت مورد مشاهده و توجه قرار گرفته اند.
باورهای ملتها نیز نمایانگر توجه به عدد هفت و نقش آن است. در قدیم مصریان به هفت رکن قدرت معتقد بودند؛ کلدانیها هفت طبقه کمال و بابلیان هفت طبقه آسمان را باور داشتند؛ یونانیان به هفت خدا معتقد بودند؛ هندوان خدایان هفتگانه «آدیتیا» را میپرستیدند؛ و رومیان جشن بزرگ هفت مادر یا «سپتی ماترا» را برگزار میکردند. بسیاری از ملتهای دیگر نیز متوجه این عدد بودهاند. همچنین از عجایب هفتگانه جهان نام برده شده است. در موسیقی سنتی ایرانی هفت دستگاه، و در خط هفت شیوه نگارش تعیین کردهاند. در هنر و ادبیات نیز توجه هنرمندان و نویسندگان به عدد هفت آشکار است.
در اساس بین اقوام هند و اروپایی، و نیز ایرانیان و هندوان، عدد هفت خوش یمن و مبارک تلقی شده است؛ و از همین روست که در فرهنگ ایرانی ما - که بنیانش بر باورهای دینی استوار است - در سفره عید که سفرهای دلپذیر و خوش یمن و سرشار از امید به بهبودی و رونق بیشتر است، هفت سین چیده میشود؛ به این امید که سال نو پر برکت و مبارک باشد.
روزی نو برای نیایش با آفریدگار
در بطن جشنها و آیینهای ملی - مذهبی ایرانی، ستایش و نیایش آفریدگار بزرگ جهان نهفته است. نوروز نیز همواره با سپاس پروردگار همراه بوده است. ما نیز در این خجسته آیین باستانی دست به دعا برمیداریم و با اندیشهای پاک و دلی روشن میخوانیم: پروردگارا! در این سال نو دلهامان پاک ساز؛ از هر چه خشم و خشونت و کینه جویی است؛ از تهمت و غیبت و دروغ؛ از خودخواهی و خودپرستی و خودبینی؛ از غرور و نیرنگ و ریا و سخنچینی؛ از خرافات و سحر و جادو؛ از بی مهری، پیمان شکنی، بدعهدی؛ از بیعدالتی و بیانصافی؛ از حق ستیزی و نامردمی؛ از سستی و کاهلی؛ از ستم و ستمکاری؛ و از ناسپاسی و وظیفه ناشناسی.پروردگارا! در این سال نو دلهامان سرشار ساز؛ از نور ایمان و شور هستی؛ از نشاط، عشق و مهر و محبت، درستی و راستی؛ از بخشش و گذشت و دلنوازی؛ از خودشناسی و خداشناسی و پرهیزکاری؛ از وفا و صفا، صبر و شکیبایی؛ از انصاف و عدالت و حقپرستی؛ و از دانش و خردمندی، از خویی مردمی. پروردگارا! در این سال نو رنج بیماری و فقر از ما و تمامینیکاندیشان و پرهیزکاران دور ساز و آسودگی بهرهمندی از نعمتهایت عطا فرما. مادران و پدران و عزیزان ما را قرین رحمت، و روحشان شاد بدار و توفیق عبادت و بندگی عنایت فرما. ملت ما و همه مسلمانان جهان و مردمان نیک را از هر آنچه بدی و بلاست دور فرما؛ و با نور الهی دلهامان روشن بدار.
سازهای ویژه نوروز
در گذشته رسم بوده است که در نوروز گروهی نوازنده ساز مینواختند و با آهنگهای شادمانه فرا رسیدن سال نو را شادباش میگفتند. سازهای بادی چون سورنای، کرنای، بوق و نیز سازهای کوبهای چون طبل و دهل آلات موسیقی آنان بود.
واژه «سور» به معنی جشن و میهمانی و «نای» همان واژه «نی» است و سورنای به معنای ساز بادی جشن و میهمانی استفاده شده است. بوق و کرنای نیز در اصل هنگام آغاز نبرد یا حادثه ای نواخته میشده که به مرور زمان در کنار سازهای بادی دیگر در آغاز بهار و نوروز به کار گرفته شده است. هنوز هم در کوچههای قدیمیشهرها طنین دلپذیر و شادمانه سازهای بادی و کوبه ای را میشنویم که با آهنگ و ریتم خاصی نواخته میشوند و فرا رسیدن نوروز و بهار را شادمانه خبر میدهند؛ و چه زیباست اگر نواختن این سازها در این گونه مراسم شادیبخش مورد توجه بیشتر قرار گیرد و این رسم دلپذیر بازسازی و احیا گردد.
نوروز از نگاهی دیگر
کسی هست کمیآن سوتر از اینجا؛ مثل من و تو، مثل ما. کسی هست که در این عید مانده است تنهای تنها. دستان زحمتکش او تهی است از زر و زور. چشمان پر فروغش شده کم نور. سفرهاش خالی است. کودکانش مانده اند گرسنه، در سفره عیدش نه از هفت سین خبری است و نه از هیچ حرفی دیگر.
کسی هست ضعیف، بیمار، خسته و دل شکسته، بی چیز و بخت بسته. کسی هست مثل من و تو، مثل ما؛ کمیآن سوتر در شهر ما. دیوارهای خانه اش فرسوده، گلیمش مندرس، نفت چراغش رو به پایان، مانده بی کس و بی سر و سامان.
کسی هست که نه به نوای بلبل میاندیشد و نه به شکوفه و گل «تنها مانده حیران» آه که چه دهد پاسخ به فرزندان!
کسی هست کمیآن سوتر در فقرآباد «بی چیز اما باز هم امیدوار» او هم از ماست. در این نوروز تنهایش نگذاریم. دستش به گرمیبگیریم و دلش شاد نماییم.
«نوروز» و «هفت» در شعر و ادب فارسی
فردوسی بنیانگذاری نوروز را به جمشید پادشاه افسانه ای و اسطورهای اقوام هند و ایرانی نسبت میدهد. به جمشید بر گوهر افشاندند مر آن روز را روز نو خواندند.
همچنین فردوسی در «شاهنامه» از هفتخوان دشوار رستم، هفتخوان اسفندیار و هفت بزم کسری نوشین روان با بوذرجمهر شعر میسراید (هفتخوان رستم: جنگ رخش با شیر، غلبه تشنگی بسیار بر رستم، جنگ رستم با اژدها، کشتن زن جادو، گرفتار شدن اولاد به دست رستم، جنگ رستم و ارژنگ دیو، و کشتن رستم دیو سپید را. هفتخوان اسفندیار: کشتن اسفندیار دو گرگ را، کشتن اسفندیار شیران را، کشتن اسفندیار اژدها را، کشتن اسفندیار زن جادو را، کشتن اسفندیار سیمرغ را، گذشتن اسفندیار از برف، و گذشتن اسفندیار از رود و کشتن گرگسار را. بزمهای کسری نوشینروان با بوذرجمهر نیز هفت داستان پندآموز دارد). فردوسی همچنین داستان «هفتواد» را میسراید.
مولوی از «هفت شهر عشق عطار» میگوید:
هفت شهر عشق را عطار گشت
و جامیهفت مثنوی میسراید («سلسله`الذهب»، «سلامان و ابسال»، «تحفة`الابرار»، «سبحة`الابرار»، «یوسف و زلیخا»، «لیلی و مجنون» و «خردنامه»). نظامینیز «هفتپیکر» را میسراید (چهارمین منظومه از «خمسه نظامی» که داستانهایی است از بهرام شاه ساسانی، ازدواج او با هفت دختر هفت پادشاه در هفت گنبد با هفت داستان از زبان هفت زن او). در ادبیات پارسی از «هفت گنج» خسروپرویز یاد شده (گنج عروس، گنج بادآورد، گنج افراسیاب، گنج سوخته، گنج خضراء، گنج شادآورد و گنج بارتیف). خیام شاعر و ریاضیدان بزرگ «نوروزنامه» میسراید و شاعران و نویسندگان دیگر نیز متوجه نوروز و عدد هفت میشوند. حافظ مژده فرا رسیدن بهار و نوروز را میدهد و عید را مبارک میخواند؛ و بسیار نمونههای دیگر که همه نشان از توجه به این رسم و آیین خجسته در ادبیات فارسی دارد.
آداب عید نوروز-عید نوروز چون اعیاد اسلامی، از آداب و رسومی خاص اسلامی برخوردار است و علاوه بر آن، برخی آداب و رسوم نیکو نیز در ایام نوروز در میان مردم ایران زمین، دیده می شود، در ادامه به برخی از این آداب و رسوم اشاره می کنیم:
● نماز عید
یکی از آداب عید نوروز خواندن نماز عید است.شیخ طوسی(ره) فرموده است: نماز ظهر و عصر روز نوروز را که خواندی چهار رکعت نماز با دو سلام (دو رکعت دو رکعت) می خوانی رکعت اول پس از حمد ده بار سوره «قدر» رکعت دوم پس از حمد ده بار سوره «کافرون» رکعت سوم پس از حمد ده بار سوره «توحید» رکعت چهارم پس از حمد ده بار سوره «ناس» و «فلق» (معوذتین). و در پایان نماز سجده شکر بجاآور و در آن دعاکن تا خداوند گناهان ۵۰ ساله ات را ببخشد.
نظافت و لباس تمیز
یکی دیگر از آداب عید نوروز پوشیدن لباس نو و تمیز است.نظافت و رعایت بهداشت و نیز پوشیدن لباس تمیز و استفاده از عطر و بوی خوش در صورت امکان از وظایف اخلاقی و اجتماعی نوروز است. از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: «و البس انظف ثیابک و تطیب باطیب طیبک» ؛ «تمیزترین لباست را بپوش و با بهترین عطرت خود را خوشبوی ساز»
● خرید لباس نو و سبز کردن گندم
سبز کردن گندم و خرید لباس از دیگر آداب و رسوم عید است.یکی دو روز مانده به آغاز سال جدید (نوروز)، افراد خانواده برای خرید لباس عیدشان به بازار و فروشگاه ها می روند و لباس های نو و پارچه های رنگین، خریداری می کنند. در واقع افراد خانواده با خرید لباس نو و تغییر ظواهر زندگی نشاط خاصی ا به زندگی خود می بخشند.
در برخی از مناطق ایران، به رعایت این آداب و رسوم، بسیار تاکید شده است به عنوان مثال در شیراز، از یکی دو ماه به نوروز مانده شیرازی ها به بازار می روند و لباس عیدشان را می خرند پارچه هایی معمولاً خریداری می شود که دارای رنگ روشن و سرخ یا زرد باشد. آنها معتقدند که لباس را خودشان بدوزند، پارچه آن را روزهای دوشنبه یا جمعه قیچی کنند و نیز روز پنج شنبه ساعت سنگین است و لباس مدتی روی دست می ماند تا دوخته شود، روز سه شنبه اگر بریده شود نصیب دزد یا مرده شور خواهد شد و روز چهار شنبه می سوزد وسایل خانه نیز باید عوض شود و یا تمیز گردد. پختن نان شیرین از جمله کارهایی است که حتماً باید قبل از عید و برای عید انجام بگیرد .
سبز کردن گندم، عدس، تره تیزک، ده پانزده روز به عید مانده در خانه های شیراز صورت می گیرد. برای این کار از ظرفی استفاده می کنند که از جنس مس یا روی باشد و بعد مقداری دانه ابتدا به سلامتی آقا امام زمان (عج) می ریزند و به ترتیب بعد از آن نام اعضای خانواده را می آورند.
● خانه تکانی
یکی از رسوم پسنده و ارزشهای نیک عید، نظافت و خانه تکانی است که یکی دو هفته پیش از عید خانه تکاتی یا رفت و روب انجام می گیرد و مجدداً اثاثیه را جابه جا می کنند و گردگیری می کنند و دوباره آنها را می چینند در واقع مردم قبل از رسیدن سال نو تحولی در زندگی خود می کنند و خانه را برای پذیرانی از میهمانان عید آماده می سازند.
● تهیه سفره هفت سین
تهیه سفره هفت سین از دیگر آداب عید نوروز است.بزرگترین نماد آیین نوروز "هفت سین" ، است. "محمد علی دادخواه" که اخیراً پژوهشی با عنوان "نوروز و فلسفه هفت سین" را به نگارش در آورده، در این باره می نویسد: "عدد هفت برگزیده و مقدس است. در سفره نوروزی انتخاب این عدد بسیار قابل توجه است. ایرانیان باستان این عدد را با هفت امشاسپند یا هفت جاودانه مقدس ارتباط می دادند. در نجوم عدد هفت، خانه آرزوهاست و رسیدن به امیدها را در خانه هفتم نوید می دهند. علامه مجلسی می فرماید: آسمان هفت طبقه و زمین هفت طبقه است و هفت ملک یا فرشته موکل برآنند و اگر موقع تحویل سال، هفت آیه از قرآن مجید را که باحرف سین شروع می شودبخوانند آنان را از آفات زمینی و آسمانی محفوظ می دارند."
هفت سین عبارت است از سماق، سیر، سنجد، سمنو، سکه، سرکه، سبزی .
داب عید نوروز
● یکی از آداب عید نوروز، جمع شدن تمام افراد خانواده بر سر سفره عید در لحظه تحویل سال نو
موقع تحویل سال نو همه اهل خانه با لباس نو بر سر سفره می نشینند، مادر اسپند دود می کنند، یکی از بچه ها شمع روشن می کند، پدر قرآن می خواند و …
هر کدام از این آداب و رسوم عید، فلسفه خاص خود را دارد؛ مادر اسپند دود می کند برای دوری از چشم زخم حسود، با روشن کردن شمع، بر روشنایی خانه و زندگی تاکید می شود و از خانواده بزرگ افراد خانواده می خواهند تا در سال نو، خانه آنها را با شمع وجود پدر و مادر نورانی کند؛ قرآن خوانده می شود تا در آغاز سال نو دل ها به سوی خداوند بزرگ سوق داده شود و از صاحب قرآن خواسته شود که در این سال جدید نیز یار و مددکار اهل خانه باشد، حضور ثابت و گسترده قرآن نه تنها در سفر عید بلکه در تمام آداب اجتماعی نوروز نشان از مردم ایران زمین توجه به قرآن دارد و قرائت قرآن و بوسیدن آن در ساعات تحویل سال از جمله آداب سال تحویل است.
بر سر سفره عید، سکه، برنج، آب، ماهی قرمز، آیینه و … نیز دیده می شود که سکه نشان از خیر و برکت و رفاه؛ برنج، نشانی از خیر و برکت و فراوانی؛ آب، نشان صافی و پاکی و روشنایی و گشایش کار؛ ماهی قرمز، شگون دارد؛ آیینه، برای رفع کدورت و نشانی ازصفا و پاکی و یکرنگی است.
افراد خانواده بعد از تحویل سال نو با هم روبوسی کرده و عید را به هم تبریک می گویند و برای هم سال خوب و پربرکتی را آرزو می کنند.
● دعای تحویل سال نو یکی دیگر از آداب عید نوروز
مجلسی در کتاب زادالمعاد در خصوص دعای سال نو روایت می کند که در وقت تحویل سال این دعا را بسیار بخوانید:« یا مقلب القلوب والابصار یا مدبر اللیل والنهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال.»
علامه مجلسی(ره) همچنین خواندن این دعا را در نوروز مناسب دانسته است:
«اللهم هذه سنه جدیده و انت ملک قدیم اسإلک خیرها و خیرمافیها و اعوذبک من شرها و شرمافیها و استلفیک موونتها و شغلها یا ذالجلال و الاکرام. ؛ بارالها! این سال جدید است و تو خدایی ازلی و قدیم هستی. خیر این سال و خیر آنچه را در این سال پیش می آید، از تو خواستارم و از شر این سال و شرآنچه در این سال پیش خواهد آمد، به تو پناه می برم...»
● زیارت اهل قبور
یکی دیگر از آداب عید نوروز،رفتن به زیارت اهل قبور در آغازین روزهای سال نو و نیز برگزاری مراسم تحویل سال در کنار قبور شهدإ از دیگر آداب دینی نوروز است.تشرف و حضور در اماکن مقدسه و مشاهد مشرفه و برگزاری مراسم تحویل سال نو در آن مکانها نیز از جمله آداب نوروز می باشد.
● دید و بازدید و دادن عیدی
ایام عید فرصت مناسبی برای صله رحم و رسیدگی به وضع خویشان و بستگان است که این نیز یکی از نشانه های اخلاق و سنن مرضیه اسلامی و انسانی است. از همان روز اول نوروز، دید و بازدیدها آغاز می شود. در همه خانواده ها رسم بر آن است که افراد خانواده ابتدا به دیدن بزرگترهای فامیل می روند و عید را به آنها تبریک می گویند. سپس به خانه بر می گردند و منتظر می مانند تا بزرگترها به آنها سر بزنند. در این دید و بازدیدها عیدی هم داده می شود.علاوه بر دیدوبازدید از بستگان، دوستان، همسایگان و بزرگان فامیل، با جمعی از مصیبت دیدگان در سال گذشته نیز دیدار می شود. دید و بازدیدها تا روز سیزده بدر، (سیزدهمین روز سال نو)، ادامه داد.
● سیزده بدر
یکی دیگر از آداب عید نوروز اجرای مراسم سیزده بدراست. سیزده بدر در میان ایرانیان از دیر باز امری بسیار جدی بوده است که همواره با برپایی مراسمی خاص همراه بوده است . از آن جمله می توان به غذاهایی که مردم به طور سنتی در روز سیزده به در می خوردند اشاره کرد . خوردن کاهو سکنجبین و چغاله بادام از خوردنی های مرسوم عصر سیزده به در است.
1. بزرگترین عیب برای دنیا همین بس که بیوفاست. (حضرت علی علیهالسلام)
۲. آرزو دارم روزی این حقیقت به واقعیت مبدل شود که همهی انسانها برابرند. (مارتین لوترکینگ)
3. بهتر است روی پای خود بمیری تا روی زانوهایت زندگی کنی. (رودی)
۴. بر روی زمین چیزی بزرگتر از انسان نیست و در انسان چیزی بزرگتر از فکر او. (همیلتون)
۵. عمر آنقدر کوتاه است که نمیارزد آدم حقیر و کوچک بماند. (دیزرائیلی)
۶. چیزی ساده تر از بزرگی نیست آری ساده بودن همانا بزرگ بودن است. (امرسون)
۷. به نتیجه رسیدن امور مهم، اغلب به انجام یافتن یا نیافتن امری به ظاهر کوچک بستگی دارد. (چاردینی)
۸. آنکه خود را به امور کوچک سرگرم میکند چه بسا که توانایی کارهای بزرگ را ندارد. (لاروشفوکو)
۹. اگر طالب زندگی سالم و بالندگی می باشیم باید به حقیقت عشق بورزیم. (اسکات پک)
۱۰. زندگی بسیار مسحور کننده است فقط باید با عینک مناسبی به آن نگریست. (دوما)
۱۱. دوست داشتن انسانها به معنای دوست داشتن خود به اندازه ی دیگری است. (اسکات پک)
۱۲. عشق یعنی اراده به توسعه خود با دیگری در جهت ارتقای رشد دومی. (اسکات پک)
۱۳. ما دیگران را فقط تا آن قسمت از جاده که خود پیمودهایم میتوانیم هدایت کنیم. (اسکات پک)
۱۴. جهان هر کس به اندازه ی وسعت فکر اوست. (محمد حجازی)
۱۵. هنر، کلید فهم زندگی است. (اسکار وایله)
۱۶. تغییر دهندگان اثر گذار در جهان کسانی هستند که بر خلاف جریان شنا میکنند. (والترنیس)
۱۷. اگر زیبایی را آواز سر دهی، حتی در تنهایی بیابان، گوش شنوا خواهی یافت. (خلیل جبران)
۱۸. روند رشد، پیچیده و پر زحمت است و در درازای عمر ادامه دارد. (اسکات پک)
۱۹. در جستجوی نور باش، نور را مییابی. (آرنت)
۲۰. برای آنکه کاری امکانپذیر گردد دیدگان دیگری لازم است، دیدگانی نو. (یونک)
۲۱. شب آنگاه زیباست که نور را باور داشته باشیم. (دوروستان)
۲۲. آدمی ساختهی افکار خویش است فردا همان خواهد شد که امروز میاندیشیده است. (مترلینگ)
۲۳. اگر دریچه های ادراک را شسته بودند، انسان همه چیز را همان گونه که هست میدید: بیانتها. (بلیک)
۲۴. برده یک ارباب دارد اما جاهطلب به تعداد افرادی که به او کمک میکنند. (بردیر فرانسوی)
۲۵. هیچ وقت به گمان اینکه وقت دارید ننشینید زیرا در عمل خواهید دید که همیشه وقت کم و کوتاه است. (فرانکلین)
۲۶. نباید از خسته بودن خود شرمنده باشی بلکه فقط باید سعی کنی خسته آور نباشی. (هیلزهام)
۲۷. هر قدر به طبیعت نزدیک شوی، زندگانی شایسته تری را پیدا میکنی. (نیما یوشیج)
۲۸. اگر زمانی دراز به اعماق نگاه کنی آنگاه اعماق هم به درون تو نظر میاندازند. (نیچه)
۲۹. زیبائی در فرا رفتن از روزمرهگیهاست. (ورنر هفته)
۳۰. برای کسی که شگفتزدهی خود نیست معجزهای وجود ندارد. (اشنباخ)
۳۱. تفکر در باب خوشبختی، عشق، آزادی، عدالت، خوبی و بدی، تفکر دربارهی پرسشهایی است که بنیاد هستی ما را دگرگون میکند. (ادگارمون)
۳۲. "عقلانیت باز" آن عقلانیتی است که فراموش نمیکند که "یکی" در "چند" است و "چند" در "یکی". (ادگارمون)
۳۳. آرامش، زن دلانگیزی است که در نزدیکی دانایی منزل دارد. (اپیکارموس)
۳۴. هیچ چیز در زیر خورشید زیباتر از بودن در زیر خورشید نیست. (باخمن)
۳۵. تنها آرامش و سکوت سرچشمهی نیروی لایزال است. (داستایوفسکی)
36. خداوندا مرا از کسانی قرار دِه که دنیاشان را برای دینشان میفروشند نه دینشان را برای دنیاشان. (دکتر علی شریعتی)
۳۷. علت هر شکستی، عمل کردن بدون فکر است. (الکسمکنزی)
۳۸. من تنها یک چیز میدانم و آن اینکه هیچ نمیدانم. (سقراط)
۳۹. دانستن کافی نیست، باید به دانسته ی خود عمل کنید. (ناپلئون هیل)
۴۰. تمام محبتت را به پای دوستت بریز نه تمام اعتمادت را. (حضرت علی علیهالسلام)
۴۱. خداوند، روی خطوط کج و معوج، راست و مستقیم مینویسد. (برزیلی)
۴۲. تکامل و حرکت، مبنا و پیش فرض کل وجود است. (انگلس)
۴۳. کسی که دارای عزمی راسخ است، جهان را مطابق میل خویش عوض می کند. (گوته)
۴۴. بهتر است ثروتمند زندگی کنیم تا اینکه ثروتمند بمیریم. (جانسون)
۴۵. اگر میبینی کسی به روی تو لبخند نمیزند علت را در لبان فرو بسته ی خود جستجو کن. (دیل کارنگی)
۴۶. شیرینی یکبار پیروزی به تلخی صد بار شکست میارزد. (سقراط)
47. قطعاً خاک و کود لازم است تا گل سرخ بروید. اما گل سرخ نه خاک است و نه کود (پونگ)
۴۸. ضعیفالاراده کسی است که با هر شکستی بینش او نیز عوض شود. (ادگار آلنپو)
۴9. لحظه ای که به کمال رسیدم و منور شدم، تمام هستی کامل و منور شد. (بودا)
۵۰. انسان باید از هر حیث چه ظاهر و چه باطن، زیبا و آراسته باشد. (آنتوان چخوف)
۵۱. برای اداره کردن خویش، از سرت استفاده کن و برای اداره کردن دیگران، از قلبت. (دالایی لاما)
۵۲. تمام افکار خود را روی کاری که دارید انجام می دهید متمرکز کنید. پرتوهای خورشید تا متمرکز نشوند نمی سوزانند. (گراهام بل)
53. اگر جانت در خطر بود بجای پنهان شدن بکوش همگان را از گرفتاری خویش آگاه سازی. (ارد بزرگ)
54. اگر در اولین قدم، موفقیت نصیب ما می شد، سعی و عمل دیگر معنی نداشت. (موریس مترلینگ)
55. ما ندرتاً دربارۀ آنچه که داریم فکر می کنیم، درحالیکه پیوسته در اندیشۀ چیزهایی هستیم که نداریم. (شوپنهاور)
56. آنکه می تواند، انجام می دهد، آنکه نمی تواند انتقاد می کند. (جرج برنارد شاو)
57. لحظه ها را گذراندیم که به خوشبختی برسیم؛ غافل از آنکه لحظه ها همان خوشبختی بودند. (دکتر علی شریعتی)
58. بیشترین تأثیر افراد خوب زمانى احساس مى شود که از میان ما رفته باشند. (امرسون)
59. از دیروز بیاموز. برای امروز زندگی کن و امید به فردا داشته باش. (آلبرت انیشتن)
60. پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری، آنست که بعد از هر زمین خوردنی برخیزی. (مهاتما گاندی)