اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

چطور با اضطراب فرزندان خود در زمان کنکور روبه رو شده و مقابله کن

وظیفه پدر و مادرها آن است که از همان سالهای نخستین، به فرزندان خود بیاموزند که دبستان جای خوبی است که در آن مکان، انسان درست میخواند، دوستان جدید پیدا میکند و وارد دنیای تازهای میشود که خیلی خیلی بهتر از خانه و بودن در کنار پدر و مادر است. این مسأله ممکن نمیشود مگر آن که پدر و مادرها بیاموزند، یاد بگیرند و به این حقیقت پی ببرند که مهد کودک و آمادگی، به همان اندازه دبستان دارای اهمیت و اعتبار است. ثابت شده است کودکانی که این مراحل را پشت سرهم سپری میکنند بسیار اجتماعیتر و موفقتر از سایرین بوده و همچنین کمتر از دیگران دچار اضطراب میشوند تا آنجا، که سپردن کودکان زیر یک سال به مهد کودک، کوچکترین لطمه شخصیتی و رفتاری را در پی نخواهد داشت.
2-
نباید از کودکان موجوداتی قالبی بسازند که نهایت موفقیت را در شاگرد اول شدن بدانند، بلکه باید از همان ابتدای کودکی به ایشان بیاموزند که از تو تلاش و پشتکار میخواهیم و اگر هم نمره کم آوردی شرمنده نشو، ولی سعی کن که در دفعات بعد اشتباهات خود را جبران کنی.
3-
به آنان بیاموزند که افراد موفق کسانی نیستند که بیش از سایرین درس میخوانند بلکه آنان که کمتر از دیگران ولی عمیقتر درس خوانده و سعی در رفع اشتباهات گذشته دارند پیروزترند و به آنها بگویند که در جلسة کنکور هیچ کس از وی سوال نمیکند چند بار فلان جزوه را خواندهای؟ بلکه معنای کنکور این است که فرد به چه میزان، متوجه مطالب آن جزوه شده است. بسیاری از جوانان کنکوری بر این باورند که اگر بیست بار یک جزوه خاص را بخوانند بدون شک موفق میشوند و اگر کمتر بخوانند هرگز موفق نخواهند شد. این یک باور نادرست است که در رفع آن باید به آنان کمک کرد.
4-
اگر اینگونه افراد در جلسات پیش آزمون کنکور شرکت میکنند به آنان بیاموزید که بلافاصله پس از ختم جلسه، یک مداد و کاغذ بردارد و نتایج ضعف خود را در زمینههایی از قبیل: درک مفاهیم ریاضی، مقایسه ضعف در درک پاراگرفهای طولانی، ضعف درسریع نوشتن، ناتوانی در رعایت یا تقسیم وقت در آزمونهای طولانی که حاوی 150 تا 200 تست چهار جوابی به مدت 2 ساعت است یادداشت کنند. به جوان کنکوری بگویید فردا خیلی دیر است، پس همین امروز نقاط ضعف خود را یادداشت کن، وگرنه فردا یادت میرود که اشکالهایت چه بوده است.
5-
به او بگویید با دیگران مشورت کن که چه نوع جزوهای میخوانند و از چه نوارهای درسی استفاده میکنند و یا چه کلاسهای خاصی را میگذرانند، اما تصمیم گیرنده نهایی خودت هستی، هیچ وقت با طناب دیگران ته چاه نرو و به اشتهای دیگران غذا نخور. اگر متن درسی را خوب و درست درک کنی و بفهمی، ارزش آن معادل هزار تست چهار جوابی است و در مقابل اگر او هزار تست بزنی نمیتواند جای درس‌هایی را که عمیق فهمیدهای را بگیرد.
6-
باورهای مذهبی وی را تقویت کنید و به وی قوت قلب بدهید و بگویید که خداوند از نیت خوب او با خبر است و حامی و حافظ وی خواهد بود. اگر خود شما(پدر. مادر. نزدیکان و دوستان ) همگی نگران آینده و سرنوشت وی هستید به گونهای رفتار کنید که به او آرامش بدهید و یک قیافه خونسرد به خود بگیرید؛ توجه داشته باشید که یک انسان مضطرب، هیچ گاه نمیتواند به دیگران آرامش خاطر بدهد.

حال به تعریف اضطراب میپردازیم و پاسخ به این پرسش که آیا این مقداری استرس و اضطراب در زندگی تحصیلی و شغلی خوب است یا خیر؟ اضطراب گرچه کلمة نگران کنندهای است، اما وجود آن در حد معقول و متعادل، خوب است؛ منظور، آن حدی است که به طور مثال اگر از کتاب دور شوید، احساس کنید وقتتان تلف میشود و در نتیجه زود به سراغ درسهایتان بروید اما اگر این اضطراب موجب شود که وقتی درسی را میخوانید، دائماً به فکر نتیجة کار باشید که چه خواهد شد و با خود بگویید که اگر قبول شوم یا قبول نشوم چه میشود، این اضطراب منفی است و اگر به آن دچار هستید، باید با واقعبینی از آن اجتناب کنید. سعی کنید در زمان باقیمانده، فقط به خود درسها و به نفس علم آنها بپردازید و فقط به آن بیندیشید. درجلسة آزمون نیز همینطور عمل کنید. برای ارزیابی نتیجه، سپس از امتحان و سپس از دریافت کارنامه خوب، فرصت کافی دارید.

درس را به خاطر خود درس و به خاطر آموختن بخوانید، نه اینکه هر مبحثی را که مطالعه میکنید با خود حساب کنید با دانستن این مبحث چند درصد به نمرهام اضافه میشود. در ادامه باید گفت: وجود میزان معینی از اضطراب در زندگی امروزی طبیعی است و در واقع، غالباً استرس به ما انرژی و انگیزه مورد نیاز برای مقابله با چالشهای روزمره را میدهد. این نوع استرس به ما کمک میکند که در یک رقابت، خودمان را در سطح بالاتری نشان دهیم و به اهدافمان دست یابیم.

در اینجا میخواهیم اضطراب در زمان قبل و بعد از کنکور را بررسی کنیم.

علائم زیر میتواند ناشی از اضطراب باشد:

1- تپش قلب، نفس تنگی، حالت تهوع، بیقراری، احساس ضعف، بیحالی و سستی، عرق سرد، دل پیچه دل درد، تکرار ادرار، سرگیجه، حواس پرتی و...
2-
اضطراب در جلسه کنکور و یا هر امتحانی باعث میگردد که علاوه برعلائم فوق، حافظه و تمرکز ذهن به هم ریخته و یادآوری آنچه را که یاد گرفتهاید دچار مشکل شده و حالت فراموشی به شما دست دهد.
3-
اگر احساس میکنید که اضطراب کنکور دارید هر چه زودتر به پزشک مراجعه کنید تا از بروز حالتهای فوق پیشگیری کنید، مطمئن باشید که بامختصری دارو، آرامش لازم را به دست خواهید آورد.
4-
هیچگاه فراموش نکنید که شما نهایت سعی و تلاش خود را کردهاید و در حد لازم و با به کارگیری تواناییهایی که داشتهاید به درس خواندن پرداختهاید. لذا، بیشتر از این به خودتان فشار نیاورید.
5-
به تغذیه، خواب و استراحت خود بیشتر توجه کنید. در 24 ساعت 6 تا 7 ساعت را خوب بخوابید و توجه داشته باشید که مغز شما به استراحت نیاز دارد.
6-
نگرانی شما هیچ تأثیری در نتیجة کنکور ندارد، بلکه باعث میگردد که اضطراب شما شدت یابد که این مسأله در نتیجه کنکور، اثر منفی میگذارد.
7-
چند روز مانده به کنکور را، به استراحت، گردش، تفریح ، ورزش و آنچه که شما را آرام و خوشحال میسازد بپردازید.

در جلسة کنکور و در پاسخ به سوالات بهتر است موارد زیر را رعایت کنید:

الف: سعی کنید آرامش خود را حفظ کنید و اگر پاسخ سؤالی را نمیدانید به آن اهمیت ندهید بلکه به سؤالات بعدی بپردازید. ب: ابتدا به سؤالات سادهای که وقت کمتری میگیرد پاسخ دهید. ج: در مرحله دوم، به سؤالاتی که نسبتاً سخت است و نیاز به کمی فکر کردن دارد پاسخ دهید. د: دروقت باقی مانده به سؤالاتی که سخت و مشکل میباشند بپردازید. ه: هیچگاه وقت خود را صرف سؤالاتی که نخواندهاید و یا نمیدانید نکنید. و: بدانید که درپایان جلسة کنکور، ذهن شما و فکر و حافظه شما خسته شده است. بنابراین به پاسخهایی که دادهاید شک نکنید و آنها را دست کاری نکنید. مطمئن باشید جواب‌هایی که دادهاید صحیح و درست است. ز: تنظیم وقت را با تعداد سؤالات فراموش نکنید.

بعد از کنکور:

1- توجه داشته باشید که کنکور پایان یافته و نگرانی و اضطراب شما در نتیجه کنکور، هیچ تأثیری نخواهد داشت. در انتظار نتیجه کنکور، زندگی را به خود سخت نگیرید.
2-
سعی کنید تنها نمانید، بلکه به کارهای عقب مانده، معاشرت با افراد خانواده، گردش، ورزش، و تفریح و ... بپردازید.
3-
این را بدانید که خوب زندگی کردن و خوشبخت بودن، حتماً درگرو قبولی و ورود به دانشگاه نیست.
4-
اگر اولین سالی است که کنکور میدهید و قبول نشدید، میتوانید یک سال دیگر را صرف درس خواندن کنید.
5-
اگر دومین سالی است که کنکور میدهید و قبول نشدهاید، بیشتر ازاین وقت خود را هدر ندهید
6-
راههای دیگری را برای زندگی کردن انتخاب کنید و هرگز بیکار نمانید.
7-
تاسف خوردن، گریه کردن، غمگین بودن، اضطراب، گوشه نشینی، پرخاشگری، عصبانیت و ... هیچ تغییری درنتیجه کنکور به وجود نخواهد آورد. سعی کنید در روند زندگی خود، این واقعیت و بسیاری از واقعیتهای تلخ و ناکامیهای دیگر را و آنچه را که برخلاف میل و خواسته شما است بپذیرید.

 

خانه‌ آرام و بی‌استرس

آیا می‌دانید برای کاهش استرس در محیط خانه چه راهکارهایی وجود دارد؟

حالا که مجبور به زندگی در شهرهای بزرگی همچون تهران هستیم و باید مشکلات متعددی شامل شلوغی و ازدحام جمعیت، ترافیک سنگین وسایل نقلیه، سختی تردد، آلودگی هوا، سر و صدای زیاد و بسیاری موارد دیگر مانند اینها ـ که همگی برای ما استرس‌زا هستند ـ را تحمل کنیم، لااقل به دنبال فراهم کردن محیطی آرام و راحت در خانه‌‌هایمان باشیم؛ به این ترتیب در این چند ساعت حضورمان در فضای خانه، بخشی از استرس روزانه‌مان جبران شده و روز بعد دوباره با انرژی بیشتری با مشکلات مواجه خواهیم شد.

در چنین پروژه‌ای باید سراغ عناصر اصلی دکوراسیون رفته و از آنها به عنوان ابزاری برای دستیابی به این هدف استفاده کرد.

رنگ باختن استرس با رنگ
یکی از مهم‌ترین عوامل برای کاهش سطح استرس در خانه شما، انتخاب پالت رنگی آرام‌بخشی است که با روحتان ارتباط برقرار کند در واقع رنگ‌ها می‌توانند مانند دارویی قوی روی جسم و روح تأثیر بگذارند.

در روزگاران قدیم نیز فلاسفه چینی، هندی و مصری روی درمان با رنگ تحقیقات بسیاری کرده‌اند که هنوز نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ این علم را رنگ‌‌درمانی (Chromo therapy) می‌گویند.

در این علم، انرژی‌‌های فیزیکی و ذهنی شما از طریق رنگ تحریک می‌شود و درست به همین علت است که برای هر فضایی با توجه به کارایی آن، پالت رنگی مناسبی مورد نیاز است.

به عنوان مثال، فضایی مانند اتاق نشیمن یا همان هال، برای استراحت پس از کار پراسترس روزانه و همچنین رفع خستگی جسمی و روحی فرد مهیا شده است ولی اگر قرار باشد پالت رنگی محیط از رنگ دیوارها گرفته تا لوازم دکوراسیونی شامل مبلمان، پرده و غیره به جای القای حس آسودگی، به عنوان یک عامل محرک عمل کند، هرگز استرس جای خود را به آرامش و راحتی نخواهد داد؛ بنابراین در چنین محیط‌هایی از انتخاب رنگ‌های گرم شامل قرمز، زرد و نارنجی در سطوحی وسیع بپرهیزید.

این رنگ‌ها تحریک‌کننده بوده و ضربان قلب را نیز افزایش می‌دهند در نتیجه سبب ایجاد هیجان یا عصبانیت و بی‌قراری در شما می‌شود، در حالی که رنگ‌های سرد شامل آبی و سبز، آن تأثیر را بر ضربان قلب نداشته و برعکس شما را به داشتن حسی آرام تشویق می‌کند.

این موضوع در مورد فضای اتاق خواب نیز صادق است؛ به عنوان مثال، با کاربرد رنگ آبی روشن در اتاق خواب، علاوه بر اینکه ضربان قلب و فشارخون کاهش می‌یابد، تنفس‌ها عمیق‌تر و آرام‌تر شده و این حالت در خواب شما نیز تأثیر می‌گذارد.

البته این پیشنهاد به این معنی نیست که همه سطوح اتاق را به رنگ آبی رنگ‌آمیزی کرده و لوازم دکوراسیونی شامل پرده، روتختی و دیگر لوازم را نیز آبی انتخاب کنید بلکه کاربرد سطح وسیع‌تری از این رنگ در کنار دیگر رنگ‌های هماهنگ با آن هم هدف موردنظر را تأمین می‌کند.

نقش نور در کاهش استرس

همه ما نه‌تنها برای حفظ سلامت جسمانی بلکه برای تعادل و سلامت روحی‌مان به نور خوب و با کیفیت نیاز داریم و بر هیچ‌کس پوشیده نیست که نور خورشید بهترین نور برای این امر است.

تحقیقات دانشمندان نیز نشان داده است که اشعه ماورای بنفش نور خورشید روی هورمون سرتنین (sertonin) که نقش تاثیرگذاری بر فعالیت‌های مغز و احساسات ما دارد، اثر می‌گذارد.

بنابراین با تمام این تفاسیر، خانه‌ای انتخاب کنید که به لحاظ موقعیت جغرافیایی و نیز پنجره‌ها، بیشترین بهره‌‌مندی را از نور طبیعی داشته باشد و از طرف دیگر مسئله اصلی اینجاست که هر قدر که به موضوع بهره‌مندی از نور طبیعی بیندیشیم، به ناچار پس از چند ساعت مجبور خواهیم بود، جایگزینی برای آنها در محیط خانه تعیین کنیم که همانا نور مصنوعی است.

البته این نور با توجه به تنوع موجود در نورپردازها و نوع نور ساطع شده از آنها، نقش مؤثری را بر روح و روان و نیز ایجاد آرامش یا استرس برعهده دارد؛ پس در انتخاب آنها نیز رعایت دقت، لازم و ضروری است.

علاوه بر این، رنگ‌ها نیز تحت‌تأثیر نورها نماهای مختلفی از خود به نمایش می‌گذارند، در نتیجه، نورهایی انتخاب کنید که هنگام تابش بر رنگ‌های موجود در سطوح مختلف فضای خانه‌تان، تأثیر منفی به جای نگذارند.

به عنوان مثال هرگز در اتاق‌نشیمن از لامپ‌های فلورسنت یا هر نوع لامپ دیگری با نور شبیه به آن استفاده نکنید.

برای نورپردازی چنین فضایی باید تلفیقی از چند نوع نور به کار رود که همگی نوری گرم داشته باشند.

البته اگر می‌خواهید در اتاق‌نشیمن مدتی را با حس آرامش بیشتری سپری کنید، نور آباژور به همراه نور حاصل از چند شمع روشن، فضایی رمانتیک و آرام را به وجود می‌آورند.

بسیاری از کارشناسان بر این عقیده‌اند که نور خیلی زیاد ـ چه از نوع طبیعی و چه از نوع مصنوعی ـ به جای ایجاد حس راحتی و آسایش ممکن است سبب بروز هیجانات زیاد شود. همچنین ممکن است سردرد و ناراحتی‌های چشمی را در پی داشته باشد.

سریع‌ترین راه برای دستیابی به آرامش

با توجه به اینکه تمرکز روی یک نقطه نوعی مراقبه (meditation) است، همان‌طور که خسته از کار روزانه روی مبل اتاق نشیمن لم داده‌اید، شمعی روشن کرده و به شعله آن چشم بدوزید.

با این کار پس از 5 تا 10 دقیقه فشارخون شما کاهش یافته، سطح هورمون آدرنالین در خون پایین آمده، تنفس راحت و عمیق‌تر شده و کم‌کم استرس‌ها از بین رفته و آرامش تمام وجودتان را فرا‌می‌گیرد.

شلوغی؛ عامل ایجاد استرس
همه ما به اندازه کافی در شهری پر ازدحام زندگی می‌کنیم که برای تردد در خیابان‌ها و پیاده‌رو، مدام باید مراقب برخورد نکردن با موانع مختلف باشیم. پس لااقل دیگر خانه‌هایمان را که این روزها از وسعت چندانی نیز برخوردار نیستند، با انبوهی از لوازم بزرگ و عظیم‌الجثه شلوغ نکنیم.

به این ترتیب، دیگر به هنگام حرکت در فضای خانه نگران برخورد خود و اهالی خانواده با لوازم مختلف و امکان بروز مشکلات جسمانی ـ به‌خصوص برای بچه‌ها ـ نخواهیم بود؛ این موضوع خود راهی برای کم کردن استرس در خانه است.علاوه بر این، مشکل شلوغی فضا تنها حاصل کاربرد لوازم زیاد و بزرگ دکوراسیونی روی زمین نیست بلکه استفاده از طرح‌های شلوغ و درهم برای پوشش سطوح مختلف، نصب تابلوهای بزرگ و متعدد روی دیوارها، پر کردن روی میزها و کابینت‌های آشپزخانه با لوازم کاربردی و تزئینی و خرده‌ریزها، همگی برای افراد خانواده که مجبور به حضور طولانی‌مدت در این فضا هستند، به لحاظ دیداری نیز خسته‌کننده و استرس‌زا خواهد بود.

آرامشی که انسان در محیطی خلوت به دست می‌آورد، هیچ‌گاه قابل مقایسه با حس حضور در محیطی شلوغ و پرازدحام نیست.

عایق‌بندی در مقابل سر و صدا

وقتی در خانه‌ای زندگی می‌کنید که سر و صدای بیرون امکان استراحت یا حتی خوابی راحت را به شما نمی‌دهد، چه انتظاری از ایجاد حس آرامش خواهید داشت؟!در چنین فضایی سطح استرس شما افزایش یافته و عصبی‌تر می‌شوید.

پس بهترین اقدام حذف عوامل پدیدآورنده یا تشدیدکننده استرس است و این کار از طریق عایق‌بندی میسر خواهد شد.

 به عنوان مثال، اگر در جوار خیابان اصلی یا بزرگراه مسکن گزیده‌اید، کاربرد دزدگیر و نیز جایگزین کردن پنجره‌های دوجداره را در صدر اقدامات عایق‌بندی خانه خود قرار دهید.

چند اقدام اورژانسی برای کاهش استرس

‌برای کاهش هر چه بیشتر استرس در خانه از ابزارهای کمکی استفاده کنید:
1 –
پخش صدایی آرام‌بخش، یکی از بهترین روش‌های ایجاد آرامش و به اصطلاح ریلکسیشن (relaxation) است.

بنابراین هنگام استراحت یا حضور در خانه از موسیقی‌های آرامش دهنده تن و ذهن استفاده کنید.

این موسیقی‌ها اغلب از صداهای طبیعت مانند آواز پرندگان، صدای امواج دریا، قطرات باران و خش‌خش برگ‌ها ساخته شده‌اند.

با گوش کردن به این موسیقی‌ها تأثیر معجزه صدا و موسیقی را در روح و روان خود احساس می‌کنید.

علاوه بر اینها، شما می‌توانید با خرید آب‌نمایی زیبا و قرار دادن آن در گوشه‌ای از اتاق‌نشیمن یا اتاق خواب به جای صدای ضبط شده جریان آب، از صدای واقعی آن و نیز انرژی حاصله نیز بهره‌مند شوید.

با شنیدن این صدای خوش در فضایی مناسب، بخش اعظمی از استرس‌های شما برای چند ساعت هم که شده از بین خواهد رفت.

2 – در دکــوراسیون فضــای خانه‌تان علاوه بر لوازم بی‌جان دکوراسیونی و کاربردی، از گیاهان و گل‌های طبیعی هم استفاده کنید. وجود این عناصر طبیعی، حس حضور طبیعت و نیز نیروی حاصل از آن را در وجود شما ایجاد کرده و اضطراب و استرس را کمرنگ می‌کند. علاوه بر این، وجود گل‌های رنگارنگ، فضا را شاد و پرانرژی می‌کند.

3 – عطر درمانی یکی دیگر از راه‌های کاهش‌دهنده استرس در هرگونه فضای بسته‌ای از جمله خانه است.

برای این منظور چند روش وجود دارد:الف) همیشه چند شاخه گل تازه و معطر در خانه داشته باشید.

ب) بسیاری از گل‌ها و گیاهان معطر حتی به حالت خشک نیز همچنان فضا را عطرآگین کرده و حتی برخی از آنها مانند اسطوخودوس، خاصیت آرام‌بخشی دارند. بنابراین کیسه‌های توری‌ای آماده کرده و پس از پر کردن کیسه‌ها با این قبیل گیاهان و گل‌ها، آنها را در قسمت‌های مختلف خانه از جمله اتاق خواب و نشیمن آویزان کنید.

نکته: شما می‌توانید مقداری از این گیاهان را در مقداری آب بریزید و روی شعله کم اجاق گاز یا وارمر قرار دهید تا با تبخیر آب حاصل از جوشیدن این گیاهان در آب، هوای محیط نیز معطر می‌شود.

ج) این روزها شمع‌های معطر بسیاری در شکل‌ها و فرم‌های مختلف به بازار آمده است؛ کافی است شما شب‌هنگام یک یا دو عدد از آنها را در خانه روشن کنید و هم از انرژی آتش نیرو بگیرید و هم به این ترتیب، بوی خوشی فضای خانه شما را دربر می‌گیرد؛ البته روشن کردن عود نیز یکی دیگر از مهم‌ترین روش‌هاست.

د) اگر هیچ‌یک از راهکارهای فوق برایتان امکان‌پذیر نبود، از اسپری‌های خوشبوکننده هوا استفاده کنید. فقط اسپری‌ای انتخاب کنید که عطری تند و سردردآور نداشته باشد.

هیولایى که خوابهاى جوانیم را آشفت

اگه بگیم کنکور و گذر از این سد بزرگ، مشکل اصلى بسیارى از جوونهاى ایرونیه، حرف پرتى نزدیم. اواسط بهار که میشه، اردیبهشت که از راه میرسه، تاریخ کنکور هم نزدیکتر مى‌شه.

اگه بگیم کنکور و گذر از این سد بزرگ، مشکل اصلى بسیارى از جوونهاى ایرونیه، حرف پرتى نزدیم. اواسط بهار که میشه، اردیبهشت که از راه میرسه، تاریخ کنکور هم نزدیکتر مى‌شه. اونوقته که دیگه دلهره، خواب رو آشفته مى‌کنه و تصویر هیولاى کنکور، جاى زیباییهاى بهار رو میگیره و گاهى این هیولا تا اونجا پیش میاد که جون بسیارى از جوونها رو میگیره...

بى‌خوابى،‌ اضطراب، ترس و نگرانى. هیولایى به نام کنکور که زندگى جوونهاى ایرانى را از سالها قبل از این امتحان بزرگ آشفته می‌کنه و حتى به جایى رسیده که براى بچه‌هاى دبستانى هم موضوع مطرحیه و به شکلها و عناوین دیگه‌اى از جمله المپیادها و مسابقات علمى مختلف سبب بروز اضطراب در کودکان شده. امروزه کمتر خانواده ایرانى پیدا مى‌شه که مدرک تحصیلى براش از اهمیت ویژه برخوردار نباشه.

در سالهاى اخیر بخصوص مسئله تقلب در نتایج آزمون سراسرى و فروش سوالات کنکور، از موضوعات مطرح بوده. در همین سالها چه بسیار بودند افرادى که واقعا صلاحیت ورود به دانشگاهها رو داشتن، از عهده امتحان کنکورشون هم خوب براومدند، ولى بعد از اعلام نتایج شوکه شدند. از جمله ژاله که خاطره تلخ خودش رو اینجورى تعریف مى‌کنه:

یک سال بعد از اینکه خوب خیلى تلاش کردم، براى اینکه بتونم کنکورو یه جورى رد کنم، اونسال اولین سالى بود که مىتونستیم نتایج رو از توى کامپیوتر قبلا ببینیم، قبل از اینکه به روزنامه ها بیاد، شب بود، شماره داوطلبیمو زدم، رتبه مو که دیدم اصلا شوکه شده بودم، چون اصلا انتظار چنین رتبه‌اى رو نداشتم. بخاطر همین خیلى شب بدى بود. اونروز بدترین شب زندگى من بود شاید. بخاطر اینکه اصلا انتظارشو نداشتم، هنوزم که هنوزه، هر وقت به اون روز فکر مىکنم، یه جورى تموم بدنم میلرزه. “

با وجود اینکه انواع و اقسام مراکز آموزش عالى و دانشگاههاى غیر دولتى در ایران شکل گرفته، اما بر اساس آمار، دانشگاههاى ایران حداکثر گنجایش پذیرش ۱۰ درصد شرکت کنندگان در آزمون رو دارن و هرساله ۹۰ درصد از شرکت کنندگان که آمال و آرزوهاشون ورود به دانشگاهه، از ادامه راه بازمى مونند و یا سالها لقب پشت کنکورى رو دنبال مى کشند.

مسئله دیگه‌اى که باید توجه کرد اینه که اکثرا، علایق شخصى در انتخاب رشته نادیده گرفته مىشه، چون توجه به علایق، شانس محدود قبولى در آزمون رو محدودتر مى‌کنه. آمار نشون میده که ۲ درصد از قبول شدگان دانشگاهها، از ادامه تحصیل انصراف مى‌دن. آنهم دقیقا به همین علت که به رشته تحصیلیشون علاقه‌اى ندارن، خیلیهاى دیگه هم فقط براى اینکه مدرکى داشته باشن به تحصیلشون ادامه مىدن.  

کنکور، حالا شده صنعتى که هر سال میلیونها تومن هزینه و ساعتها کار تحقیقاتی و علمى رو به خودش اختصاص مى ده. یکى از استاداى دانشگاه در این مورد مى‌گه:

به نظرم میاد با این هزینه خیلى زیادى که صرف این به اصطلاح صنعت مى شه، اصلا مى‌شه هرسال یک دانشگاه جدید در ایران درست کرد. قطعا باید راه حل تازه و متفاوتى براى ورود به دانشگاهها اتخاذ بشه، براى اینکه حوونها رو در یک سنى که باید با نشاط، شادابى و علاقه، حتى آموزش علم و تحصیلات هم باید همراه با نشاط و شادى و علاقه باشه، با استرس و تنش و نگرانى و اضطراب روبرو مى‌کنه و این بى تردید اثرات زیانبارى هم به تحصیلات عالى در دانشگاهها میذاره، هم ضربه‌هاى سنگینى به خونواده‌ها میزنه

اکثر جوونها با شکست در کنکور، همه درها رو بسته میبینند. احساس ناتوانى، یاس و شکست به بحرانهاى روحى و غریزى سنین جوونى اضافه شده و منجر به تنشهاى روحى و پرخاشگرى مى شه. البته بسیارى از خانواده‌ها هم، عدم قبولى فرزندشون در کنکور رو موجب سرشکستگى مىدونن و فرزند ناموفق در کنکور را سرزنش مى کننن و گاهى مجموع این مشکلات سبب بروز حوادثى مى‌شه که جبران ناپذیره. همونطر که در صفحه حوادث بسیارى از روزنامه‌ها دیده مىشه، چه بسیارند جوونهایى که به دلیل اضطراب ناشى از کنکور و فشار خانواده‌ها براى قبولى در این آزمون اقدام به خودکشى مىکنن.

اما آیا به دلیل ترس از این هیولا باید واقعا چنین بهایى رو پرداخت؟

دروغهای مادرم...

فرزندم برنج بخور، من گرسنه نیستم." و این اوّلین دروغی بود که به من گفت.

 زمان گذشت و قدری بزرگتر شدم. مادرم کارهای منزل را تمام می‎کرد و بعد برای صید ماهی به نهر کوچکی که در کنار منزلمان بود می‏رفت. مادرم دوست داشت من ماهی بخورم تا رشد و نموّ خوبی داشته باشم. یک دفعه توانست به فضل خداوند دو ماهی صید کند. به سرعت به خانه بازگشت و غذا را آماده کرد و دو ماهی را جلوی من گذاشت. شروع به خوردن ماهی کردم و اوّلی را تدریجاً خوردم.

مادرم ذرّات گوشتی را که به استخوان و تیغ ماهی چسبیده بود جدا می‎کرد و می‎خورد؛ دلم شاد بود که او هم مشغول خوردن است. ماهی دوم را جلوی او گذاشتم تا میل کند. امّا آن را فوراً به من برگرداند و گفت:

"بخور فرزندم؛ این ماهی را هم بخور؛ مگر نمی‎دانی که من ماهی دوست ندارم؟" و این دروغ دومی بود که مادرم به من گفت.

 

قدری بزرگتر شدم و ناچار باید به مدرسه می‎رفتم و آه در بساط نداشتیم که وسایل درس و مدرسه بخریم. مادرم به بازار رفت و با لباس‎فروشی به توافق رسید که قدری لباس بگیرد و به در منازل مراجعه کرده به خانم‎ها بفروشد و در ازاء آن مبلغی دستمزد بگیرد.

شبی از شب‎های زمستان، باران می‏بارید. مادرم دیر کرده بود و من در منزل منتظرش بودم. از منزل خارج شدم و در خیابان‎های مجاور به جستجو پرداختم و دیدم اجناس را روی دست دارد و به در منازل مراجعه می‎کند. ندا در دادم که، "مادر بیا به منزل برگردیم؛ دیروقت است و هوا سرد. بقیه کارها را بگذار برای فردا صبح." لبخندی زد و گفت:

"پسرم، خسته نیستم." و این دفعه سومی بود که مادرم به من دروغ گفت.

 

به روز آخر سال رسیدیم و مدرسه به اتمام می‎رسید. اصرار کردم که مادرم با من بیاید. من وارد مدرسه شدم و او بیرون، زیر آفتاب سوزان، منتظرم ایستاد. موقعی که زنگ خورد و امتحان به پایان رسید، از مدرسه خارج شدم.

مرا در آغوش گرفت و بشارت توفیق از سوی خداوند تعالی داد. در دستش لیوانی شربت دیدم که خریده بود من موقع خروج بنوشم. از بس تشنه بودم لاجرعه سر کشیدم تا سیراب شدم. مادرم مرا در بغل گرفته بود و "نوش جان، گوارای وجود" می‏گفت. نگاهم به صورتش افتاد دیدم سخت عرق کرده؛ فوراً لیوان شربت را به سویش گرفتم و گفتم، "مادر بنوش." گفت:

"پسرم، تو بنوش، من تشنه نیستم." و این چهارمین دروغی بود که مادرم به من گفت.

 

بعد از درگذشت پدرم، تأمین معاش به عهده مادرم بود؛ بیوه‎زنی که تمامی مسئولیت منزل بر شانهء او قرار گرفت. می‏بایستی تمامی نیازها را برآورده کند. زندگی سخت دشوار شد و ما اکثراً گرسنه بودیم. عموی من مرد خوبی بود و منزلش نزدیک منزل ما. غذای بخور و نمیری برایمان می‏فرستاد. وقتی مشاهده کرد که وضعیت ما روز به روز بدتر می‏شود، به مادرم نصیحت کرد که با مردی ازدواج کند که بتواند به ما رسیدگی نماید، چه که مادرم هنوز جوان بود. امّا مادرم زیر بار ازدواج نرفت و گفت:

"من نیازی به محبّت کسی ندارم..." و این پنجمین دروغ او بود.

درس من تمام شد و از مدرسه فارغ‎التّحصیل شدم. بر این باور بودم که حالا وقت آن است که مادرم استراحت کند و مسئولیت منزل و تأمین معاش را به من واگذار نماید. سلامتش هم به خطر افتاده بود و دیگر نمی‏توانست به در منازل مراجعه کند. پس صبح زود سبزی‎های مختلف می‏خرید و فرشی در خیابان می‏انداخت و می‏فروخت. وقتی به او گفتم که این کار را ترک کند که دیگر وظیفهء من بداند که تأمین معاش کنم. قبول نکرد و گفت:

"پسرم مالت را از بهر خویش نگه دار؛ من به اندازهء کافی درآمد دارم." و این ششمین دروغی بود که به من گفت.

 

درسم را تمام کردم و وکیل شدم. ارتقاء رتبه یافتم. یک شرکت آلمانی مرا به خدمت گرفت. وضعیتم بهتر شد و به معاونت رئیس رسیدم. احساس کردم خوشبختی به من روی کرده است. در رؤیاهایم آغازی جدید را می‏دیدم و زندگی بدیعی که سراسر خوشبختی بود. به سفرها می‏رفتم. با مادرم تماس گرفتم و دعوتش کردم که بیاید و با من زندگی کند. امّا او که نمی‏خواست مرا در تنگنا قرار دهد گفت:

"فرزندم، من به خوش‏گذرانی و زندگی راحت عادت ندارم." و این هفتمین دروغی بود که مادرم به من گفت.

 

مادرم پیر شد و به سالخوردگی رسید. به بیماری سرطان دچار شد و لازم بود کسی از او مراقبت کند و در کنارش باشد. امّا چطور می‏توانستم نزد او بروم که بین من و مادر عزیزم شهری فاصله بود. همه چیز را رها کردم و به دیدارش شتافتم. دیدم بر بستر بیماری افتاده است. وقتی رقّت حالم را دید، تبسّمی بر لب آورد. درون دل و جگرم آتشی بود که همهء اعضاء درون را می‏سوزاند. سخت لاغر و ضعیف شده بود. این آن مادری نبود که من می‎‏شناختم. اشک از چشمم روان شد. امّا مادرم در مقام دلداری من بر آمد و گفت:

"گریه نکن، پسرم. من اصلاً دردی احساس نمی‎کنم." و این هشتمین دروغی بود که مادرم به من گفت.