اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

زمانی برای زندگی کردن

با افزایش آمار طلاق و جدایی زن و شوهرها، مسلما آمار ازدواجهای مجدد نیز افزایش می یابد. به طور قطع کسی که در زندگی اول خود با شکست  و طلاق مواجه شده(و یا همسرش را در اثر سانحه ای از دست داده) دارای حق زندگی است و نیازمند آن است که یک رابطه زناشویی مناسب را مجددا لمس کند.


 حال در این میان برخی از زن و شوهرها که تصمیم به جدایی می گیرند دارای فرزند یا فرزندانی هستند و در هر حال بعد از جدایی نیز حضانت این بچه ها بر عهده پدر یا مادر قرار می گیرد. حال اگر والدین بعد از جدایی تصمیم به تشکیل زندگی مشترک مجدد بگیرند و قصد ازدواج با فرد جدید را داشته باشند، به طور قطع بچه ها نیز با شرایطی ویژه و متفاوت مواجه خواهند شد و اینجاست که مفهوم پدر یا مادر ناتنی و یا در اصطلاح عامیانه ، ناپدری و یا نامادری شکل می گیرد.

در هر خانواده ای ارتباط میان بزرگسالان تعیین کننده جو و فضای یک خانواده است حال این مساله در مورد خانواده های این چنینی قوت بیشتری می گیرد. البته بهترین سرمایه گذاری که می توان در این شرایط برای شاد بودن خانواده انجام داد مستحکم کردن روابط بین اعضای خانواده است.

حال آنکه چنین خانواده هایی دارای شرایط خاص بوده و مسلما با مشکلات و شرایطی منحصر به خود مواجهند که شرایط شان را سخت تر از خانواده های عادی می کند. این مشکلات و فشارها عبارتند از:

وقتی یک زن و مرد مجرد برای آغاز زندگی مشترک اقدام می کنند مسلما فرصت و زمان کافی را برای هماهنگ شدن با هم دارند. یعنی آنها می توانند به اندازه کافی برنامه ریزی کنند تا روابط شان اصلاح گردد و بعد از تثبیت نسبی روابط برای فرزند دار شدن اقدام کنند اما در مورد خانواده های ناتنی، یعنی خانواده هایی که هر دو و یا یکی از طرفین قبلا تجربه یک ازدواج ناموفق را داشته و یا در اثر سانحه ای همسرش را از دست داده، وضع فرق می کند. این خانواده ها عمدتا زندگی مشترک را در شرایطی آغاز می کنند که از ابتدا فرزند یا فرزندانی حضور دارند و همین مساله باعث می شود که علاوه بر سازگاری زن و مرد سازگاری فرزند یا فرزندان هم مطرح باشد.

اگر تنها یکی از طرفین دارای فرزند باشد این شخص ممکن است از این که نمی تواند به طور کامل و صد در صد بر روی ارتباطش با همسر جدید متمرکز باشد احساس گناه کند در حالی که طرف مقابل که صاحب فرزند نیست از اینکه مورد بی توجهی قرار می گیرد احساس ناراحتی و رنجش نماید. این چنین سیستم خانواده ای بسیار پیچیده است و زوج تازه ای که تنها می خواهند با هم زندگی کنند احساس می کنند که در ملاحظات و رسیدگی های دیگر (غیر از همسرشان) غوطه ور و غرق شده اند.

به یاد داشته باشید که فرزندان همیشه جایگاه خاص و ویژه ای در قلب والدین شان دارند و این کاملا متفاوت با احساسی است که آنها نسبت به شریک زندگی خود دارند. این مساله ای است که حتما باید مورد توجه زنان یا مردانی که وارد زندگی مشترک مجدد می شوند، قرار گیرد

بحث وفاداری

یکی از مهمترین مباحث در بین چنین خانواده هایی مساله صداقت و وفاداری و حتی حسادت است. درست است که هر یک از زوجین و یا یکی از آنها از همسر قبلی خود جدا شده است اما اگر این دو نفر صاحب فرزند باشند باز هم بعد از جدایی عاملی به نام فرزند این دو را به هم گره می زند و برای حفظ سلامت تربیتی فرزند هم که شده این دو نفر گاهی اوقات ناچارند با هم رودر رو شوند اما برخی از زوجین، با احساسات قوی که یک پدر یا مادر نسبت به فرزندش می تواند داشته باشد، به ستیز و کشمکش پرداخته و ممکن است احساس کند که نمی تواند چنین مساله ای را هضم کند. لذا توجه به این موضوع بسیار حایز اهمیت است که به یاد داشته باشید که فرزندان همیشه جایگاه خاص و ویژه ای در قلب والدین شان دارند و این کاملا متفاوت با احساسی است که آنها نسبت به شریک زندگی خود دارند. این مساله ای است که حتما باید مورد توجه زنان یا مردانی که وارد زندگی مشترک مجدد می شوند، قرار گیرد.

 

البته متاسفانه این موضوع در بسیاری از خانواده ها می تواند موجب کشمکش و درگیری گردد. اگر زن یا شوهر پیشین همسر شما هنوز در سرپرستی فرزند یا فرزندان سهیم باشد، مسلما امکان کنده شدن کامل از گذشته وجود ندارد و همیشه ارتباطاتی هر چند بسیار سطحی وجود خواهد داشت. اما از طرف دیگر چنین افرادی باید بدانند که رابطه شان نسبت به قبل با همسرگذشته شان تغییر کرده و تنها زمینه مشترک بین آنها و همسر پیشین، فرزند یا فرزندان است. توجه به این موضوع می تواند نگرش شما را نسبت به زوج جدیدتان حفظ کرده و با دقت و مراقبت بیشتری برای اصلاح و بهبود رابطه با همسر جدید تان تلاش کنید و رفتارهایی نداشته باشید که موجب رنجش و ناراحتی وی گردد.

مشکلات مالی

مسلما با شکل گیری ازدواج مجدد به خصوص در خانواده هایی که فرزندان نیز حضور دارد، مشکلات و مسایل مالی شکل پر رنگ تری به خود می گیرد. برای مثال مردی که در گذشته تنها یک یا دو فرزند داشته و یا اصلا فرزندی نداشته، حال با ازدواج با یک زن دیگر که خود وی نیز صاحب فرزند است، شرایط و فشارهای مالی وارد بر وی تغییر کرده و بیشتر می گردد. در چنین مواردی توصیه می شود که اگر قرار است وارد چنین زندگی زناشویی شوید به جنبه های مختلف این سبک زندگی توجه و دقت کرده و برنامه ریزی و تصمیم گیری های لازم را داشته باشید. مثلا مشخص شود که هر یک از زوجین مسئول چه چیز خواهد بود؛ ضمن اینکه از همان ابتدا با همسرجدیدتان در زمینه وضعیت مالی تان صادق و واقع گرا باشید تا بعد از ازدواج دچار مشکل و اختلاف نگردید.

اگر می توانید هر هفته برنامه زمانی مشخص و منظمی برای با هم بودن داشته باشید. بگذارید بچه ها متوجه شوند که این زمان اختصاصی شما دو نفر است و این زمان برای هر دو شما ارجح تر از هر چیزی است

 

اهمیت زمان کیفی

هر چند این یک عبارت پیش پا افتاده است اما به نظر می رسد که کیفیت زمان با هم بودن، سنگ بنا و اساس هر گونه رابطه مطلوب میان زوجین است. اگر چنین زمانی را در نظر نگیرید هر دو طرف به راحتی فراموش خواهید کرد که برای چه زندگی زناشویی را با یکدیگر آغاز کرده اید؟ بنابراین لازم است که شما دو نفر مطمئن شوید که برای با هم بودن، بیان خواسته ها و تمایلات، برطرف کردن مشکلات و بحث های ما بین و حتی برای خندیدن و شاد بودن با هم زمان کافی را اختصاص داده اید یا خیر؟

اگر می توانید هر هفته برنامه زمانی مشخص و منظمی برای با هم بودن داشته باشید. بگذارید بچه ها متوجه شوند که این زمان اختصاصی شما دو نفر است و این زمان برای هر دو شما ارجح تر از هر چیزی است. اگر فرزند یا فرزندان آن قدر کوچک هستند که نمی توانند در این موقعیت تنها رها شوند بهتر است که از اطرافیان برای نگهداری چند ساعته کمک بگیرید. به خاطر داشته باشید این زمانهایی را که مختص خودتان دو نفر صرف می کنید بهترن نمونه برای فرزندان است تا متوجه شوند ارتباطات شما دو نفر به عنوان زن و شوهر تا چه حد حایز اهمیت بوده و شاهد مشارکت و همکاری شما با هم باشند؛ چرا که رابطه سالم زوجین با یکدیگر مستلزم اختصاص دادن زمان و مشارکت با یکدیگر است و توجه به این زمانهای کیفی،ارزش افزوده فراوانی برای والدین و فرزندان این نوع خانواده ها به همراه خواهد داشت.

یک قلب برای چند نفر؟

فقط آنانی که خیانت همسر را لمس کرده‌اند  می دانند که آمدن یک رقیب به زندگی زناشویی چه طعمی دارد.

وقتی دو نفر پیمان عشق می‌بندند و قسم می‌خورند که روحشان یکی شود ولی در میانه راه یکی پیمان فراموش می‌کند و با پشت پا زدن به همه قول و قرارها راهش را از همسرش جدا می‌کند، طوفانی عاطفی شروع می‌شود که نتیجه‌اش جز فروپاشی بنیان زندگی نیست.

بی‌وفایی، زن و مرد نمی‌شناسد و آن کس که بی‌اعتقادتر به محبت است در بی‌وفایی پیشی می‌گیرد و قلبش را که قرار بود فقط برای یک نفر باشد به همه مشتریان عرضه می‌کند.

اگر همسر خیانتکار، موذیانه رفتار کند و طرف مقابلش نیز به خاطر اعتماد زیاد از خیانتش بویی نبرد، تا مدت‌ها می‌توان رابطه خائنانه را ادامه داد ولی اگر در میانه راه دست‌ها رو شود، اتفاقاتی گاه سخت‌تر از تقاضای طلاق و از هم‌پاشیده شدن خانواده رخ می‌دهد.

وقتی دو نفر پیمان عشق می‌بندند و قسم می‌خورند که روحشان یکی شود ولی در میانه راه یکی پیمان فراموش می‌کند و با پشت پا زدن به همه قول و قرارها راهش را از همسرش جدا می‌کند، طوفانی عاطفی شروع می‌شود که نتیجه‌اش جز فروپاشی بنیان زندگی نیست.

بله! پایان یک رابطه همیشه عذاب آور است ، اما حقیقت این است، برخی رابطه ها به دلیل عدم روراستی طرفین ، خود به خود ازبین رفته است!

اگر کسی شما را فریب دهد و خیانت کند ، به دلیل بی اعتمادی بوجود آمده، شما برآن می شوید تا به این رابطه پایان دهید و بهتر است که این کار را زودتر انجام دهید. اتمام یک رابطه بسیار سخت است ولی خوب در غیر این صورت، روز به روز صدمات روحی عمیق تری از جانب طرف مقابلتان بر شما وارد می شود که مسلما" سخت تر از تحمل جدایی است .

در صورت تصمیم به جدایی ، باید تمام مراحل آن را در نظر بگیرید . آیا می توانید او را ببخشید ، حتی اگر دیگر توان با او ماندن را در خود نمی بینید ؟ آیا می توانید به این رابطه ، بار دیگر قوت ببخشید و ادامه دهید ؟ ..... و بعد از بررسی سوالاتی چون موارد ذکر شده ، در نهایت بهترین راه را انتخاب کنید.

 

همواره در طی مراحل تصمیم گیری و احیانا"، جدایی ، موارد زیر را مد نظر داشته باشید :

 

خود را سرزنش نکنید

حتی اگر بهترین همراه نبودید و یا او از بودن با شما لذتی نمی برد، بازهم تقصیر شما نیست. وی می توانست بدون خودخواهی، سعی کند با طرح و بررسی مشکلاتش با شما، مسیر را برای ادامه هموار تر کند؛ نه اینکه نفر مقابل خود را فریب دهد.

 

وقتی دو نفر پیمان عشق می‌بندند و قسم می‌خورند که روحشان یکی شود ولی در میانه راه یکی پیمان فراموش می‌کند و با پشت پا زدن به همه قول و قرارها راهش را از همسرش جدا می‌کند، طوفانی عاطفی شروع می‌شود که نتیجه‌اش جز فروپاشی بنیان زندگی نیست.

 

سعی کنید ببخشید

 

برای تصمیم به جدایی عجله نکنید

 

اتمام و فراموشی یک رابطه زمان می گیرد

 

 

در طول این مدت اگر واقعا" در هم شکستید و نمی توانید بر احساسات خود غلبه کنید، بهتر است با یک دوست مطمئن، اعضای خانواده، یک روحانی و یا مشاور صحبت و مشورت کنید. این شما نیستید که باید با خود کنار بیاد. شما که مقصر نبوده اید و نباید شرمسار باشید. همواره به اطرافیان نزدیک خود که شما را دوست دارند و اهمیت می دهند، اطمینان کنید و اجازه دهید شما را یاری دهند.

بعد از جدایی ، مدت زمانی را تنها با خود بگذرانید و اجازه دهید تا بتوانید مشکلات و اثرات منفی به جای مانده از رابطه را از ذهن خود کمرنگ و به تدریج پاک کنید. به صحبتهای اطرافیان که خیلی زود شما را برای بازگشت دوباره، تحریک می کنند، توجهی نکنید.
اگر همسرتان پشیمان شد و شما هم هنوز به او علاقه منددید ، می توانید فرصت دوباره به وی بدهید اما در صورتی که به این نتیجه رسیدید که او فرد هوس بازی است و تعهد در زندگی زناشویی برایش مفهومی ندارد ، برای جدایی رسمی اقدام کنید.
در مرحله اول، سعی کنید که وی را ببخشید. نه برای او، بلکه برای خودتان. البته که این بخشش رنجش شما را نمی کاهد و به معنای فراموش کردن کاری که او کرده و صدمات روحی که بر شما وارد شده است نیست، همچینن این عفو و ببخشش به این معنی نیست که افکار و احساسات خود را تحت قوانین و کنترل وی قرار داده اید، بلکه تنها دلیل این است که شما را در وضعیت بهتری قرار می دهد و دیگر بیش از این خود را با افکار و احساسات منفی ، بخاطر وی در عذاب نمی گذارید.
بیشتر وقتها ، نفر مقابل شما سعی دارد که شما را هم به نوعی در ارتکاب خیانتش، مقصر بداند. به هر حال شاید شما هم کمی سهل انگاری کرده باشید ، ولی باز هم هیچ عذری برای خیانت او قابل قبول نیست. به هر صورت وی باید عواقب افکار و اعمال فریبکارانه خود را بپذیرد.

کلمات آلرژی زا برای خانم ها


خانم های عزیز: چند باراتفاق افتاده است که با مرد زندگی تان مشغول صحبت باشید و او به یکباره چیزی بگوید که براستی عمیقاً شما را ناراحت و یا عصبانی کرده باشد؛ در حالیکه خود او نیز اصلاً متوجه نباشد که چرا اینقدر شما را ناراحت و عصبانی کرده است؟ وبا ناباوری از شما می پرسد:" مگر من چی گفتم؟" یا "چه حرف بدی زدم؟" و شما پیشخودتان فکر می کنید: چطور متوجه نیست که چه می گوید؟


زنان دیگر معمولاً خیلی خوب متوجه منظور شما می¬شوند و شما را درک می¬کنند بطوریکه داستان را برای هر زنی که تعریف کنید براحتی با آن ارتباط برقرار می¬کند. اما چرا خود مردها متوجه نیستند که گاهی اوقات حرفهایی می¬زنند که زن ها از شنیدن آن بیزارند؟

 

آنچه زن ها از شنیدن آنها بیزارند :

** آنچه مردها می گویند تا از صحبت کردن و برقراری ارتباط با زنان سرباز بزند.

** آنچه مردها می گویند تا مکالمه و گفت و گو با زنها را متوقف کنند.

** آنچه مردها می گویند تا خود را متعهد و پای بند چیزی نکنند و بتوانند آزاد باشند.

** آنچه مردها می گویند تااحساسات زنان را کم اهمیت جلوه دهند.

 

آروم باش     لحظه ای که این جمله به گوش زن ها برسد فشار و اضطراب آنهارا بالا می برد. هنگامی که به آن ها دستور می دهید آرام باشید برای آن ها به این معنا است که احتمالاً فکر می کنید زیادی از خود واکنش نشان داده اند و از هم پاشیده و غیر منطقی شده اند و نمی توانند از پس چیزی بر آیند از آن بالاتر ازاین کار، بوی فخر فروشی می آید که مردها به خود مسلطند و زنها نمی توانند بر خودمسلط باشند.

 

سخت نگیر    بی اعتنایی و بی تفاوتی تا چه حد؟ این جمله اهمیت احساسات زنان و نیز آنچه را که درباره اش صحبت یا مذاکره می¬کنند راکوچک جلوه می¬دهد و ضمناً به این معناست که زیادی موضوع را جدی و مشکل گرفته اند ترجمه" نمی¬خواهم درباره این موضوع با تو هیچ صحبتی بکنم." پاسخ زنان"خودت سخت نگیر. زنان میخواهند صحبت کنند نه اینکه روی شما عمل جراحی قلب باز انجام دهند"

 

به اعصابت مسلط باش    درست مانند آروم باش و سخت نگیر و حتی به مراتب بدتر است، هنگامی که به زن ها می گویید بر اعصاب خودت مسلط باش برایشان به این معناست که از کاهی کوه ساخته اند. خب مردان عزیز چه فکر می کنید؟ اگر زنان میخواهند در آن باره صحبت کنند پس حتماً برای آن ها موضوع مهمی است.

 

اینقدر بچه نشو      احساس توهین و تحقیر و بی احترامی به زن ها دست می دهد.

 

آنچه مردها می گویند تا از صحبت کردن و برقراری ارتباط با زنان سرباز بزند

 

 

دیگر تحملش را ندارم       این جمله معمولاً با یک خروج فیزیکی و جسمانی نیز همراه است. بدین معنا که مردها  این جمله را می گوید و ناپدید می شوند و زنان را دل شکسته و رنجیده خاطر و بسیار خمشگین و عصبانی رها می کنند. این جمله به زن احساس نا امیدی و درماندگی می دهد. چنانچه آمادگی صحبت کردن را ندارید راه ها و روش های مودبانه تری نیز برای بیان آن وجود دارند.

هنگامی که زنان سعی دارند برای آینده برنامه ریزی کنند یا مشکلی را حل و فصل کنند و مردها می گویند : یک کاریش می کنیم، زنان می دانند که فقط می¬خواهید وعده سر خرمن بدهند، البته به روش نرم و ملایم و زیرکانه.

دوباره شروع شد       معمولا مردان این جمله را در ابتدای مکالمه و پیش از آن که هنوز زنان چیزی گفته باشند می¬گویند مثلا زنان می پرسند عزیزم آیا در چند روز آینده زمان بیشتری داری ؟ مردان پاسخ می دهند دوباره شروع شد از کجا می¬دانید که قرار است بعد از این جمله چه گفته شود، در واقع آنچه در ذهن مردان می¬آید این است که "دوباره می خواهد درباره رابطه مان صحبت کند" زنان می خواهند در مورد رابطه صحبت کنند زیرا که به دلایل عجیب و غریب شما را و رابطه ی با شمارا دوست دارند.

این دفعه چیه؟      با شنیدن این عبارت زنان احساس می کنند که از پیش به آن¬ها اخطار داده اید و می¬خواهیدآن ها را بترسانید در این گونه اوقات چاره ای ندارند جز این که تسلیم خواسته ی شما شوند و بگویند"باشه اصلا ًهیچی" که احتمالا همان چیزی است که شما دوست دارید بشنوید!

هنگامی که زنان سعی دارند برای آینده برنامه ریزی کنند یا مشکلی را حل و فصل کنند و مردها می گویند : یک کاریش می کنیم، زنان می دانند که فقط می¬خواهید وعده سر خرمن بدهند، البته به روش نرم و ملایم و زیرکانه.

 

دوباره نشستی با دوستات حرف زدی؟         آیا منظورمردها از این جمله این است که زن ها فکر، ذهن و تفکر مستقل ندارند؟ یا هر بار که از چیزی ناراحت هستند و یا می خواهند موضوعی را حل و فصل کنند توسط زن های دیگر شست و شوی مغزی داده شده اند؟ مهارتی که در این جمله به کار رفته است این است که از پیش و از همان ابتدا آنچه را که زنان می خواهند درباره اش صحبت کنند از درجه ی اهمیت و اعتبار ساقط می¬شود گویی که احمقانه است یا خوب درباره اش فکر نشده است و عقل و منطقی در آن به کار نرفته است و بنابراین ارزش آن را ندارد که وقت تان را روی آن بگذارید.

 

آنچه مردها می گویند تا مکالمه و گفت و گو با زنان متوقف کنند

 

 

اصلا بابا فراموشش کن      پرواضح است که چیزی گفته شده که به مذاق مردان خوش نیامده است، اما به جای اینکه این احساسات خود را با همسرشان در میان بگذارند، مکالمه را در نطفه خفه می کنند. به علاوه اینکه زنان قادر نخواهند بود آن موضوع را فراموش کنند و شما نیز این را خود می دانید.

خودم می دونم چکار دارم می کنم       یعنی به نظر مردان نیازی به زنان نیست و فکر زن ها بی اهمیت است و مردان نمی خواهند در این مورد هیچ توضیحی بدهند.

 

استفاده از عبارت من هم همینطور از دو حال خارج نیست یا به لحاظ گفتاری کلامی مردان تنبل هستند و حوصله ندارند همان فکر یا احساس را تمام و کمال دوباره ابراز و بیان کنند و یا اینکه عمداً دوست ندارند آن را بر زبان بیاورند و اعتقادی هم به آن ندارند

 

آنچه مردها می گویند تا خود را متعهد و پای بندچیزی نکنند و بتوانند آزاد باشند

 

 

یه کاریش می کنیم      هنگامی که زنان سعی دارند برای آینده برنامه ریزی کنند یا مشکلی را حل و فصل کنند و مردها این پاسخ را به آن ها می دهند زنان می دانند که فقط می خواهید وعده سر خرمن بدهند، البته به روش نرم و ملایم و زیرکانه.

من هم همین طور      زنان می گویند" دوستت دارم" و شما می گویید" من هم همین طور" آن ها می گویند:"خیلی خوشحالم تونستیم درباره ی آن موضوع با هم صحبت کنیم." شما می گویید:"من هم همین طور"استفاده از این عبارت از دو حال خارج نیست یا به لحاظ گفتاری کلامی مردان تنبل هستند و حوصله ندارند همان فکر یا احساس را تمام و کمال دوباره ابراز و بیان کنند و یا اینکه عمداً دوست ندارند آن را بر زبان بیاورند و اعتقادی هم به آن ندارند.

 

من همین طوری هستم   و اینک بزرگترین عذر و بهانه برای سرباز زدن از انجام آنچه ندارید یا نمی خواهید انجام دهید سرباز زدن از تغییر و رشد شخصی، طفره رفتن از کار کردن بر روی خودتان و رابطه و فرار کردن از جدی گرفتن نظر ها و بازتاب های زنان. خب چنانچه نمی خواهید تعهد و پای بندی خود را به چیزی نشان دهید بهتر نیست دقیق تر بگویید که : "من انتخاب کرده ام که همین طوری باشم".

 

ما خواهان آنیم تا آنچه را که زن ها تلاش می کنند به شما بگویند درک کنید و زندگی سرشار از تفاهم را تجربه کنید.

نمی توانم اینقدر جلو جلو فکر کنم    با این جمله مردان می خواهند شانه خالی کنند طفره بروند و فرار کنند. این کار  مردان موجب می شود زنان احساس کنند اهمیت ندارند و شایسته چشم پوشی هستند .
باشه باشه مثل همیشه حق با توست و من اشتباه می کنم حالا راضی شدی           زنان راضی نمی شوند چرا که صحبت کردن و برقراری ارتباط بر سر درست و غلط، برد و باخت یا حق به جانب جلوه کردن و محکوم کردن دیگری نیست. بلکه هدف فقط برقراری ارتباط متقابل و برگرداندن تفاهم است. مکالمه یک مسابقه نیست که باید در آن برنده شوید بلکه نوعی ارتباط است.
دوست ندارم درباره ی آن صحبت کنم     زنان هم از بسیاری از کارها خوششان نمی آید ولی آنها را انجام می دهند، اما پیام این جمله به زنان این است که احساسات تو برای من اهمیتی ندارد مهم نیست که ناراحت باشی و نمی خواهم روی این رابطه کار کنم.         
** آنچه مردها می گویند تا احساسات زنان را کم اهمیت جلوه دهند.