اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

عامل فزاینده نابهنجاری ها و گناهان

دروغ در حوزه رذایل اخلاقی و نابهنجاری اجتماعی به معنای سخن ناراست، خلاف حقیقت و یا واقعیت و گفتاری ناحق است. راغب اصفهانی در کتاب مفردات الفاظ القرآن بر این باور است که اصل کذب و دروغ در گفتار است. تفاوتی در دروغ از این لحاظ نیست که در گذشته اتفاق افتاده باشد یا در آینده؛ چنان که تفاوتی از این جهت وجود ندارد که دروغ نسبت به وعده ای باشد که انجام نمی شود و یا امر دیگری باشد.

شخص هرگاه مخالف اعتقاد و باور خویش سخنی را به میان آورد، در حقیقت دروغ گفته است، حتی اگر در سخن وی سخن حقی باشد ولی چون با باورهای وی نامتناسب است و تطابقی میان سخن و باورش نیست آن سخن دروغ دانسته می شود.

 

بنابراین ممکن است شخصی سخنی را بگوید که نادرست و ناحق باشد ولی چون باور وی آن است که آن چه می گوید راست است نمی توان وی را متهم به دروغ گویی کرد. برعکس اگر شخصی باوری داشته باشد و برخلاف باور خویش سخن حقی را بگوید، او دروغگو است؛ زیرا وی برخلاف باور خویش و به قصد دروغ سخن حقی را به زبان آورده است.  بنابراین ملاک و معیار سخن راست از سخن دروغ باورهای شخص و سخنان وی است. از این رو تطابق سخن با حق و یا واقع، ملاک سنجش نیست بلکه مطابقت باورهای شخص با سخنی است که به زبان می راند.

 

 

تفاوتی در دروغ از این لحاظ نیست که در گذشته اتفاق افتاده باشد یا در آینده؛ چنان که تفاوتی از این جهت وجود ندارد که دروغ نسبت به وعده ای باشد که انجام نمی شود و یا امر دیگری باشد

 

برخی بر این باورند که عامل فزاینده نابهنجاری ها و گناهان در شخص و جامعه، دروغ و دروغگویی است. هر چند که هنجارشکنی و گناه، ریشه در علل و عوامل دیگری دارد ولی افزایش گرایش فرد به گناه را می بایست در دروغگویی انسان دانست.

اگر شخص به جهت کسب منافع و یا مصالح، قانون را زیر پا می گذارد و با عبور از قانون و هنجارهای پسندیده اجتماعی می کوشد تا آن منافع دست یابد این عامل دروغ است که این مساله را سامان می دهد و با تغییر وجوه ناپسند و زشت آن، مساله را در ظاهر پسندیده و هنجاری می نمایاند.  بنابراین باید گفت دروغ در جامعه مهم ترین عامل افزایش نابهنجاری ها و حریم شکنی ها و قانون شکنی هاست.

 

هر نابهنجاری آثار و تبعاتی در فرد و جامعه و در دنیا و آخرت به جا می گذارد. از مهم ترین آثار دروغگویی در حوزه اجتماعی، سلب اعتماد عمومی است. افزایش دروغ در میان افراد جامعه، هرگونه قضاوت و داوری درستی را سلب می کند و اشخاص در تعامل با یک دیگر نمی توانند به گفتارهای یک دیگر در هیچ حوزه ای اعتماد کنند.

 

چرا مردم دروغ می‌گویند؟

چرا مردم دروغ می‌گویند؟ پاسخ ساده‌اش این است: برای این که آسان است. تقریباً همه مردم دروغ می‌گویند و اغلب آن‌ها در این کار مهارت دارند. شواهد نشان می‌دهد که اغلب مردم دروغگویی را در همان سنین اولیه یاد می‌گیرند. کودکان تقریباً در سن 3 سالگی برای این که خود را به مشکل نیندازند دروغ می‌گویند. در 5 سالگی، وقتی پای تنبیه در میان باشد، اغلب کودکان دروغگویان ماهری هستند.

نکته جالب این است که به کودکان یاد داده می‌شود تا برای محافظت از احساسات دیگران، و خوشامد آن‌ها دروغ بگویند. پدر و مادرها از همان سنین کودکی به فرزندانشان یاد می‌دهند که این گونه «دروغ‌های مصلحت‌آمیز» را بیان کنند. برای مثال، «به خاله بگو چقدر توی این لباس خوشگل شده.»

دروغ گفتن برای محافظت از فردی دیگر، مشکل‌تر است. برای مردم، دروغ گفتن برای محافظت از خودشان و پوشاندن خطاهایشان، طبیعی است امّا محافظت کردن از فردی دیگر، کمی پیچیده‌تر است و به تجربه بیشتری نیاز دارد. اما هنگامی که مردم به سن بلوغ می‌رسند، دیگر دروغ‌گویی به صورت طبیعت ثانویه آن‌ها در آمده است.

 

 

مردم درباره چه چیزی دروغ می‌گویند؟

دروغگویی در افراد بالغ به منظورهایی فراتر از اجتناب از تنبیه شدن صورت می‌گیرد، هر چند اغلب افراد بالغ برای دریافت نکردن برگه جریمه رانندگی یا تخلفات جدّی‌تر به دروغگویی روی آورده‌اند. به عقیده رابرت فلدمن، روان‌شناس دانشگاه ماساچوست، افراد بالغ می‌خواهند چگونگی نگریستن دیگران به خود و نیز چگونگی نگریستن خودشان به خودشان را کنترل کنند.

به نظر روان شناسان، مردم دروغ می‌گویند تا مطلوب‌تر و خوشایندتر جلوه کنند و در یک موقعیت اجتماعی، دیگران را تحت تاثیر قرار دهند. در واقع، آن‌ها می‌خواهند عزّت‌نفس خود را بالا ببرند. به  عبارتی دیگر، مردم به محض آن که عزّت نفسشان را در خطر ببینند، دروغ خواهند گفت. آنها درباره نوع ماشینی که دارند، محل زندگیشان و مقدار درآمدشان به دروغگویی خواهند پرداخت. براساس نتیجه مطالعه‌ای، 60 درصد افراد مورد مطالعه در خلال یک مکالمه 10 دقیقه‌ای حداقل یکبار دروغ گفته‌اند و میانگین تعداد دروغگویی‌ها برای هر نفر 92/2 بوده است.

 

مردم به طور مرتب به خودشان نیز دروغ می‌گویند. آن‌ها درباره مقدار کاری که باید برای خاتمه دادن یک پروژه انجام دهند، میزان غذایی که در روز می‌خورند، و بسیاری موارد دیگر به خودشان دروغ می‌گویند. این نوع دروغ‌ها صرفاً در خدمت فرار از واقعیت‌ها و نوعی گول‌زدن خود است. برخی از افراد بیش از دیگران به دروغ تمایل و گرایش دارند. این افراد کسانی هستند که از نظر شخصیتی، خود را با گناه آلوده کرده اند ولی از آن جایی که نمی توانند به آسانی و در همه جا رفتارهای نابهنجار و غیرقانونی خود را انجام دهند به دروغ گرایش می یابند تا در پناه دروغ، اعمال و رفتار خویش را توجیه و پسندیده جلوه دهند.

در واقع، بعضی‌ها آنقدر دروغ می‌گویند که اعتماد دیگران را از دست می‌دهند و حرف‌های راست آن‌ها نیز دروغ پنداشته می‌شود. مطالعه‌ای که در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی بر روی دروغگویان آسیب‌شناختی (پاتولوژیک) صورت گرفته نشان می‌دهد که این افراد از نظر مغزی تفاوت‌هایی با دیگران دارند. مطالعات نشان داده است که دروغگویان دارای اتصالات بسیار بیشتری در مغزشان هستند. پژوهشگران در حال حاضر چنین نتیجه‌گیری کرده‌اند که این تفاوت باعث می‌شود که دروغگویان آسیب‌شناختی مهارت بیشتری در «هنر» دروغگویی داشته باشند. واقعیت این است که برخی از مردم دروغگویان بهتری نسبت به بقیه هستند امّا همه بالاخره اینجا و آنجا دروغ می‌گویند. افراد برون‌گرا بیشتر از افراد درون‌گرا دروغ می‌گویند، مردان بیشتر از زنان دروغ نمی‌گویند، و تقریباً همه در محیط کار دروغ می‌گویند.

 

بعضی‌ها آنقدر دروغ می‌گویند که اعتماد دیگران را از دست می‌دهند و حرف‌های راست آن‌ها نیز دروغ پنداشته می‌شود

 

مردم به کسانی که به آن‌ها عشق می‌ورزند بیشتر از کسانی که فقط با آن‌ها آشنایی دارند دروغ می‌گویند زیرا آسان‌تر است و مردم به معشوق یا همسرشان بیشتر از بقیه دورغ می‌گویند زیرا راستگویی ممکن است بیشتر از دروغگویی دردسر ساز باشد.

 

نشانه‌های دروغگویی

روش صد در صدی برای این که بفهمیم فردی دارد دروغ می‌گوید وجود ندارد امّا برخی رفتارها را می‌توان مورد توجه قرار داد:

 

• اجتناب ازتماس چشمی. آیا فرد به پائین یا اطراف نگاه می‌کند؟

 

• تغییر آهنگ صدا. آیا فرد بلندتر یا آهسته‌تر و یا تندتر از معمول صحبت می‌کند؟

 

• زبان بدن. آیا فرد آرام ندارد، وول می‌خورد، با دست جلوی دهان یا صورتش را می‌پوشاند؟

 

• تناقض با حرف‌های قبلی. آیا گفته‌های شخص با حرف‌های قبلیش تناقض دارد؟

 

همه مردم به دلایل مختلف دروغ می‌گویند. بعضی ممکن است بیشتر از دیگران دروغ بگویند و برخی ممکن است به کمک روان درمانگر نیاز داشته باشند. امّا در یک نظر کلّی، دروغگویی هم یکی از خصلت‌های بشر است.

اشتباهات اجتناب ناپذیر

اشتباه کردن بخش جدایی ناپذیر زندگی ما انسانهاست. شاید در طی روز اشتباهات بسیاری را مرتکب شویم اما بر حسب عادت به راحتی از کنار آنها گذشته، و فراموش شان می کنیم و یا در بهترین شرایط به سرعت به جبران آن می پردازیم. البته برخی از ما نیز خیلی زیاد با اشتباهات خود انس گرفته و حتی انجام اشتباهات توجهمان را هم جلب نمی کند چه رسد به جبران آنها.

 

 

در هر حال اکثر ما این موضوع را پذیرفته ایم که بروز اشتباهات اجتناب ناپذیر است و مفری ازآن نیست. اما برای برخی از افراد انجام هر اشتباه و خطایی مساوی با یک ضربه روحی و حتی یک فاجعه است و بروز هر خطایی مدتها آنها را به فکر فروبرده و باعث افسردگی و ناراحتی شان می شود. در برخی دیگر بروز این اشتباهات رایج و طبیعی، موجب بروز اضطراب شده و انجام مجدد ان کار را با مشکلات حاد مواجه می کند.

 

برای مثال برخی از ترسهای مرضی مانند ترس از رانندگی و یا ترس از آتش و .. به علت اتفاقات و اشتباهاتی است که در گذشته برای فرد رخ داده و از آنجا که وی نتوانسته با این مساله مواجه شده و خود را ببخشد، توانایی انجام مجدد آن کار از وی گرفته می شود و یا در افسردگی های مختلف، مهمترین عامل برای ایجاد ناراحتی و ادامه دار شدن آن احساسا گناهی است که با دلیل و یا بی دلیل در فرد ایجاد شده و فرد توانایی بخشش خود را ندارد و به این ترتیب مدتهای طولانی در دام این احساسات می افتد.

نتیجه یادگیری از اشتباهات این خواهد بود که تغییراتی در رفتار شما(و یا حتی در سطح شناخت تان) رویت می گردد.

در ادامه این یادداشت سعی داریم به شما بیاموزیم که چگونه با اشتباهات طبیعی خود کنار آمده و با احساس گناه ناشی از آن کنار بیاییم:

آموختن از اشتباهات

سعی کنید از اشتباهات گذشته خود درس بگیرید چرا که یکی از بهترین و سالمترین روشهای مواجه شدن با خطاهاست. مسلما نتیجه یادگیری از اشتباهات این خواهد بود که تغییراتی در رفتار شما(و یا حتی در سطح شناخت تان) رویت می گردد. به خاطر داشته باشید که مرتکب اشتباه شدن یک جنایت نیست اما تکرار اشتباهات گذشته دقیقا یک فاجعه است. ما می توانیم از اشتباهاتمان درس گرفته و تجربه بیاموزیم، همانطور که نتایج مثبت رفتارهایمان را می بینیم.

اشتباه مختص ما انسانهاست و اینکه چگونه از اشتباهات خود در گذشته درس گرفته و مانع از تکرار آن در آینده شویم، از استعدادها و توانایی هایی است که خداوند تنها در وجود انسانها قرار داده است.

 

تشویق خود برای حرکت کردن به جلو

به این مساله توجه داشته باشید که با انجام یک اشتباه زندگی شما به پایان نمی رسد. احتمالا بزرگترین درسی که این اشتباهات به ما می دهند آن است که "با دقت بیشتر به جلو حرکت کن".

فراموش کردن اشتباهات به طور کامل و در عوض توجه داشتن و برنامه ریزی برای آینده(با توجه به گذشته) نوید بخش یک زندگی روشن و سرشار از امیدواری است. در عوض اگر بیش از حد با گذشته خود درگیر شده و به خاطر اشتباهات و خطاهایتان افسرده و بی حال شوید، مسلما فرصت جبران اشتباهات را از خودتان گرفته اید.

اشتباهاتتان را به مشارکت بگذارید

اگر اشتباهاتتان را را تنها برای خودتان در ذهن نگهدارید، فراموش کردن آنها و همچنین احساس گناه ناشی از آن نیز دشوار می شود. به خاطر داشته باشید که اشتباهات شما همیشه می تواند به اندوخته تجربه هایتان افزوده گردد.

شما می توانید اشتباهاتتان را با اطرافیان به مشارکت گذاشته و نتیجه اشتباهاتی که مرتکب می شوند را به آنها هشدار دهید و از طرف دیگر از نتیجه اشتباهات دیگران نیز استفاده کنید. از این طریق هم می توانید تجاربتان را با دیگرن سهیم شوید و هم برای اینکه از شدت ناکامی ها و احساس گناهتان کاسته شود، اعتراف کنید.

اگر اعتقاد دارید آن قدر اشتباهاتتان بزرگ است که فراموش کردن آنها و یا نگهداشتن شان برای خودتان کشنده و غیر ممکن است، سعی کنید در مورد آنها صحبت کرده و قلب تان را سبک کنید. اقرار و اعتراف به اشتباهات در برابر یک دوست قابل اعتماد(که توانایی حمایت و راهنمایی شما را داشته باشد) خالی از لطف نیست.

یکی زندگی خالی از احساس گناه(در حالی که اشتباهاتی مرتکب شده اید) تنها زمانی امکان پذیر است که شما دایما در ضمیر ناخودآگاه خود به وزن دادن و بزرگ کردن آن اشتباهات نپردازید.

 

قضاوت نکنید

هیچ چیز بدتر از این نیست که در مورد خودتان بر اساس اشتباهاتتان قضاوت کنید. همانطور که کوچک شمردن و یا نادیده گرفتن اشتباهات عملی نکوهیده و ناپسند است، قضاوت کردن در مورد خود(بر اساس اشتباهات و کوچک شمردن و تحقیر خود) نیز بسیار ناپسند است.

شما انعکاسی از اشتباهاتتان نیستید بلکه جلوه ای از کارهای خوبی هستید که در زندگی تان انجام داده اید. اگر می خواهید به خودتان نمره دهید این کاررا به طور متعادل انجام داده و خودتان را در اشتباهاتتان مضمحل نکنید.

روشهای پیشنهادی ما برای بیان احساسات و مشکلات:

در مورد احساسات خود بنویسید

این یک روش بسیار مفید برای کشف احساسات است. بسیاری از افراد عادت دارند آنچه را که در ذهن شان می گذرد یا برایشان اتفاق می افتد را در دفترچه خاطرات روزانه شان بنویسند. این یک روش مناسب برای بیان احساسات است(البته شما می توانید دردها، احساسات و رنجهای خود را به صورت یک داستان نیز دراورید.

ورزش

انجام ورزشهای متناسب با حالات روحی شما می تواند بسیار موثر باشد. برای مثال به افراد افسرده پیشنهاد ورزشهای تند و فعال کننده داده می شود و به افراد مضطرب ورزشهای آرام. از طرف دیگر به افراد پرخاشگر و یا کسانی که از هیجانات منفی رنج می برند ورزشهای رزمی پیشنهاد می گردد تا با انجام آن انرژی منفی خود را تخلیه نمایند.

انجام فعالیتهای هنری

حتی اگر فکر می کنید یک هنرمند نیستید(مثلا یک نقاش) باز هم می توانید برای تخلیه هیجانات خود به انجام انواع فعالیتهای هنری بپردازید.

به خاطر داشته باشید که:

- صحبت کردن در مورد مشکلات، کاهش دهنده احساسات منفی تان خواهد بود.

- صحبت کردن با یک فرد متخصص باعث می شود که برای مشکلات خود راه حل منطقی پیدا کرده و احساس گناهتان کاهش یابد. از طرف دیگر اگر فکر می کنید صحبت کردن در مورد مشکل پیش آمده بسیار سخت است و یا اینکه احساس شرم و خجالت می کنید بهتر است که در اولین گام از مشاوره های تلفنی یا اینترنتی بهره بگیرید. در ضمن این نوع مشاوره ها برای دریافت کمکهای سریع السیر و یا کمکهای ابتدایی می توانند مفید واقع شوند.

و در نهایت فراموش نکنید که:

شما انعکاسی از اشتباهاتتان نیستید بلکه جلوه ای از کارهای خوبی هستید که در زندگی تان انجام داده اید. اگر می خواهید به خودتان نمره دهید این کاررا به طور متعادل انجام داده و خودتان را در اشتباهاتتان مضمحل نکنید.

عزت نفس وخود باوری

مطالعات انجام شده در خصوص آسیب‌شناسی روانی حکایت از آن دارد که علت بسیاری از رفتارهای آسیب‌زای فرزندان در خانه و مدرسه مانند پرخاشگری، اضطراب، بزهکاری، افکار مربوط به خودکشی، مصرف سیگار و سوء مصرف مواد مخدر، افت تحصیلی و مواردی از این قبیل ریشه در کمبود یا ضعف «عزت نفس» آنان دارد. در واقع هر چه فرد از خودباوری و عزت نفس بالاتری برخوردار باشد از موقعیت و کارآمدی بالاتری برخوردار بوده و از آسیب‌های روانی- اجتماعی نیز مصون خواهد ماند. گوته نیز در اهمیت «عزت نفس» می‌گوید:

 

- اگر ثروتمند نیستی مهم نیست، بسیاری از مردم ثروتمند نیستند.

- اگر سالم نیستی، هستند افرادی که با معلولیت و بیماری نیز خوب زندگی می‌کنند.

- اگر زیبا نیستی، برخورد درست با زشتی نیز وجود دارد.

- اگر جوان نیستی، همه با چهره ی پیری مواجه خواهند شد.

- اگر تحصیلات عالی نداری، با کمی سواد هم می‌توان زندگی کرد.

اگر قدرت و مقام نداری، مشاغل مهم متعلق به تعداد معدودی از انسان‌هاست.

«اما اگر عزت نفس نداری، متأسف باش چون هیچ نداری»

بنابراین فاصله ی خواستن تا توانستن تنها یک گام است و آن کسب «خودباوری و اعتماد به نفس» در انجام کلیه امور زندگی است.

خانواده و والدین نخستین واحد اجتماعی و الگوهای رفتاری هستند که می‌توانند نقش تعیین‌کننده‌ای در ایجاد و تقویت «خودباوری و اعتماد به نفس» اعضای خانواده، خصوصاً فرزندان داشته باشند که در این شماره به آن می‌پردازیم.

تعریف «عزّت نفس و خودباوری» 

عزت نفس یعنی: احساس ارزشمند بودن که از طریق مجموعه افکار، عواطف، احساس‌ها و تجربه‌ها بدست می‌آید به نحوی که فرد خود را توانمند، با کفایت و موفق می‌داند.

 

«عزّت نفس و خودباوری» چگونه ایجاد می‌گردد

عزت نفس و خودباوری از کودکی، توسط والدین و اطرافیان شکل می‌گیرد و ایجاد می‌شود. برای مثال:

- «اگر کودکی در محیط پر از ترس بزرگ شود می‌آموزد که بترسد» و یا «اگر در محیط پر از تشویق بزرگ شود، می‌آموزد که اعتماد کند». عزت نفس کودکان از نوع نگاه نگرش و رفتاری که دیگران نسبت به او دارند، می‌تواند شکل بگیرد.

- رفتارهایی چون طرد، عدم محبّت، عدم توجّه، غفلت، جدی نگرفتن، گوش ندادن، عدم احترام، تحقیر، تمسخر، سرزنش، تهدید، مقایسه، توجه به نکات منفی، انتظارات بیش از حد و بدرفتاری باعث کاهش عزت نفس در کودک می‌شود.

از طرف دیگر رفتارهایی چون پذیرش، احترام، محبّت، توجّه، جدی گرفتن، احساس تعلق، تشویق، حمایت، تحسین، احساس ایمنی و انتظارات مناسب موجب افزایش عزت نفس در کودک می‌شود.

برای ایجاد «عزت نفس» در فرزندان بهتر است به آنها کمک نمائیم تا بیاموزند که:

1- هیچ انسانی شبیه دیگری نیست:

هیچکدام از انسان‌‌ها در طول تاریخ شبیه هم نبوده و نخواهند بود و به خود بگوید «هیچ‌کس شبیه من نیست، من آنچه را که هستم دوست دارم و احساس خوبی نسبت به خودم دارم»

2- به خودشناسی برسند:

نقاط ضعف و قوت خود را منطبق با واقعیات بشناسند و با شناختن خود، خود را بهتر درک کرده و بپذیرد.

3- محدودیت‌ها و توانمندی‌های خود را بپذیرند:

- نقاط ضعف خود را بدون نگرانی و ناراحتی پذیرفته و از آنها احساس گناه و شرمساری نکنند چون هیچ فردی نمی‌تواند انسانی کامل و به همه چیز دانا و به همه کاری توانا باشد و با آگاهی و پذیرش نقاط مثبت و ضعف خود احساس رضایت و خشنودی می‌کند.

4- به احساس ارزشمندی و عزت نفس برسند:

- اگر انسانی مراحل سه گانه ی قبل را آموخت، باور خواهد کرد که فرد با ارزشی است، فقط بایستی نکات مثبت، مفید و با ارزش خود را کشف کرده و به آن ارزش بگذارد و اگر ما نیز این‌چنین باشیم سعی می‌کنیم «خودمان باشیم نه دیگری»

من همیشه تلاش می‌کنم تا خود را هر روز بهتر از پیش بسازم اما آنچه را که امروز هستم دوست دارم.