اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

حساسیت بیش از حد در زندگی زناشویی

شاید به جرات بتوان گفت، اکثر زنان و مردانی که در حال تجربه زندگی مشترک هستند، نسبت به همسر خود حساسیتهای ویژه ای دارند. برای مثال آنان بهترینهای دنیا را برای همسرشان می خواهند، دوست دارند ساعات طولانی در کنار هم باشند، صحبتهای خصوصی را با هم در میان بگذارند و عمیق ترین و خالص ترین عواطف را نثار هم کنند و صد البته تمایل دارند که در این روابط تنها خودشان دو نفر سهیم باشند و نفر سومی وجود نداشته باشد. این مساله کاملاً طبیعی است و در اصطلاح نوعی حساسیت زناشویی قلمداد می شود که بطور قطع باعث حفظ هر چه بیشتر ارتباطات مثبت زن و شوهر می گردد چرا که باعث می شود هر یک از طرفین، احساس کند که برای همسرش قابل اهمیت و ارزش است و نقش اول را در زندگی او ایفا می کند. اما گاهی اوقات این حساسیت زناشویی بیش از حد شدید و حتی غیرمنطقی و مخرب به نظر می رسد و در اینجاست که دیگر نمی توان اصطلاح «حساسیت زناشویی» را نام برد چرا که رابطه زن و مرد وارد ابعاد بیمار گونه گشته است و یکی از طرفین (چه زن و چه مرد، که البته این مشکل در مردان بسیار فراگیرتر است) قصد دارد همسرش را منحصر به خود کرده و حتی حقوق طبیعی او را نایده می گیرد.

در اینجا اصطلاحی که متخصصان و روان شناسان برای این مشکل عنوان می کنند «حسادت جنسی» است. البته در ابتدای امر شاید به نظر شما برسد که این رفتارهای خشک و غیرمنطقی همان سوءظن (پارانوید) است؛ اما ما باید عنوان کنیم که سوءظن، مشکلی است که فرد در ارتباط با همگان دارد و فرد مبتلا به آن ممکن است نسبت به تمام کسانی که با او در ارتباط هستند دچار این بد بینی گردد. اما «حسادت جنسی» مشکلی است که تنها در قبال همسر ظاهر شده و باعث می شود فرد مبتلا، شریک زندگی اش را به خاطر این مشکل بسیار تحت فشار و سختی قرار دهد. اگر کمی توجه کنید خواهید فهمید که حسادت جنسی تداعی کننده مفهوم شکاک بودن در زندگی زناشویی است که در گذشته و در فرهنگ عامیانه مردم از این اصطلاح استفاده می شد اما اصطلاح"حسادت جنسی" کلمه ای است که در متون روانشناسی به کار می رود و جایگزین اصطلاح "شکاک بودن" شده است ولی در اصل تداعی کننده همان معناست.

در ادامه لازم به ذکر است که تمام افکار و باورهایی که فرد مبتلا در ذهن دارد، واقعیت نداشته و تنها ساخته و پرداخته ذهن بیش از حد، حساس اوست.

حسادت جنسی چیست؟

همه ی ما در زندگی روزمره حسادت را تجربه کرده ایم. با اینکه احساس «حسادت» یک تجربه مشترک میان همه ی انسانهاست؛ اما دلیل و واکنش هر یک از ما، در مقابل این احساس کاملاً متفاوت است.

مطابق با تعاریف روان شناسان بالینی، حسادت جنسی یک واکنش پیچیده است که در برابر احساس تهدید و یا ترس از، از دست دادن و یا فقدان یک رابطه ارزشمند ایجاد می شود، پیچیدگی این واکنش به این علت است که دارای سه مولفه هیجانی، فکری و رفتاری است.

مولفه هیجانی – احساس رنج، خشم، عصبانیت، غم و اندوه، حسادت بردن، ترس، سوگ.

مولفه فکری (شناختی) -  رنجش، سرزنش خود، رقابت و چشم و هم چشمی با همتایان، نگرانی در مورد تصویر بدنی خود، احساس ترحم و دلسوزی نسبت به خود

مولفه رفتاری – ضعف بدن، لرزش و تعریق، پرسش دائمی در مورد خود و تلاش برای کسب اطمینان، واکنشهای پرخاشگرانه و توام با عصبانیت.

چگونه حساسیت از عشق میان همسران حفاظت می کند؟

در روابط زناشویی که حساسیت در حد مطلوب و مناسب وجود دارد، طرفین یکدیگر را همانطور که هستند پذیرفته و به احساسات هم احترام می گذارند و تمام تلاش زوجین در این جهت است که به استقلال عاطفی و روابط اجتماعی، کاری و خانوادگی همسر خود ارزش داده و مانع از آن نگردند. این حساسیتهای زناشویی (ارزش قائل شدن به علائق و خواسته های همسر) تا حد زیادی باعث قوی تر شدن و حتی هیجانی تر شدن روابط زناشویی می شود و بنابراین می تواند یک نیروی محرک مثبت در زندگی زناشویی به شمار رود. اما زمانیکه این احساس شدت یافته و جنبه غیرطبیعی و بیمارگونه به خود می گیرد، داستان کاملاً متفاوت می شود.

چگونه حساسیت بیش از حد به عشق شما آسیب می زند؟

گاهی اوقات حساسیت زناشویی وقتی از حالت طبیعی خارج شده و تبدیل به حسادت جنسی می شود، باعث می گردد که روابط زناشویی طرفین دچار مشکل شد. و از طرف دیگر مناسبات اجتماعی طرفین نیز دچار مشکل گردد. برای مثال هنگامی که یک زن در محیطی مشغول به کار است که بیشتر همکاران او، مرد هستند و بطور طبیعی ارتباطات کاری و اجتماعی این خانم با مردان افزایش می یابد. حال اگر این خانم در ارتباطات اجتماعی خود حریم ها را به خوبی رعایت کند و حدوحدود خود و همکارانش را به خوبی بشناسد، مسلماً روابط اجتماعی وی بلااشکال است. اما گاه مشاهده می شود که شوهران این دسته از زنان به علت موقعیت کاری همسرشان، آنها را بسیار تحت فشار قرار میدهند و مقررات بسیار سخت و دست و پاگیری مانند ممنوعیت گفتگو با همکاران، عدم تماس تلفنی کاری و... را وضع میکند.

البته تصور نکنید که تنها برخی زنان شاغل دچار اینگونه مشکلات می گردند، نه، این طور نیست. در برخی مواقع زنانی که چنین همسرانی دارند حتی خانه دار هستند و شاید به نوعی از طرف همسرشان در خانه حبس شوند و اجازه هیچگونه تماس تلفنی، باز کردن درب منزل، برقراری رابطه دوستی یا فامیلی با آشنایان را نداشته باشند.

اینگونه واکنشهای بیمارگونه، آسیب بسیار جدی به روابط زناشویی وارد می آورد و در بسیاری از موارد باعث گسیخته شدن روابط زناشویی و طلاق می گردد.

نکته قابل توجه در مورد حسادت جنسی این است که عمدتاً این مشکل در مردان مشاهده می شود. البته زنان نیز مبتلا به این نوع مشکل می گردند اما شدت و فراوان آن کمتر است. مردی که دچار این مشکل است عموماً از مشکل خود مطلع است و واکنش او نسبت به این عارضه یا توام با سرزنش و مواخذه خود و یا تصدیق و تایید رفتار نادرستش است اگر شما دچار این مشکل هستید...

اگر شما جز آن دسته از افرادی هستید، که این مشکل شما را آزار میدهد باید بدانید که حسادت جنسی یک بیماری است و البته درمان آن کار سختی است و باید بدانید که اقدام برای دریافت خدمات مشاوره، بسیار مؤثر و مفید خواهد بود. اگر شما جز آن دسته افرادی هستید که سعی در پوشاندن مشکل خود دارید، در اولین گام باید بدانید که این مساله را به عنوان بیماری بپذیرید.

چه کارهایی می توانیم برای خود انجام دهیم؟

با واقعیت مواجه شوید

بهتر است سعی کنید نسبت به تمام رویدادها یا شرایطی که دید منفی و تهدید کننده ای دارید، خوشبین گشته و باورهای شناختی خود را تغییر دهید. برای حصول به این مرحله، هرگاه احساس تهدید کردید از خودتان بپرسید: چه شواهدی برای وجود خطر در این رابطه وجود دارد؟ چه دلایل منطقی داری که ارتباطات اجتماعی همسرت دچار مشکل است؟

به چه دلیل تلفن همراه همسرت را دائما ًچک می کنی؟ آیا واقعاً این رفتار من، وضعیت را خراب تر نمی کند؟

از گفتگوهای درونی (ذهنی) مثبت استفاده کنید

زمانی که این احساس در وجود شما شروع می شود، به خاطر آورید که همسرتان شما را دوست دارد و به عنوان یک زن

ایرانی و مسلمان بیشترین احترام و اهمیت را به رابطه خانوادگی و زناشویی میدهد. با خودتان مرور کنید که فرد دوست داشتنی هستید و هیچ دلیلی برای توجه کردن به این افکار ندارید.

از همسر خود کسب اطمینان کنید

یکی از بهترین روشهایی که می تواند برای درمان این مشکل به شما کمک کند، این است که از همسرتان کسب اطمینان کنید. مطمئن شوید که بیش از حد بهانه جویی و عیب جویی از همسرتان نکرده و او را تحت فشار قرار نمی دهید. در غیر اینصورت برای حل این مشکل از او نیز کمک بگیرید.

زندگی با همسری که دچار حسادت جنسی است

زندگی کردن با همسری که گاه ممکن است شما را از حقوق اولیه انسانی تان (مانند تماس تلفنی با اقوام و آشنایان، بیرون رفتن به تنهایی و خرید کردن و...) محروم کند، بسیارسخت و عذاب آور است. در ادامه توصیه هایی به همسران این دسته از افراد ارائه می گردد:

این مشکل را از منظری دیگر مشاهده کنید

به خاطر داشته باشید که حسادت جنسی یک نشانه عشق و علاقه همسرتان به شماست. اگر همسرتان به رابطه با شما اهمیتی نمی داد، هیچگاه این مشکلات ایجاد نمی شد. به جای اینکه در مقابل بیماری همسرتان واکنش دفاعی نشان دهید سعی کنید او را درک کرده و از او حمایت کنید.

مراقب رفتارهای خود باشید

اگر مشاهده میکنید که همسرتان نسبت به برخی از رفتارها (مانند صحبت کردن با مردان یا زنان غریبه، صحبتهای تلفنی با همکاران جنس مخالف در منزل، بیرون رفتن از منزل به تنهایی (البته برای خانمها)  و...حساسیتهای ویژه ای دارد، قبل از اینکه مشکلاتتان بیشتر شود، از بروز این رفتارها خودداری کنید.

به همسرتان اطمینان دهید

در هر فرصتی که بدست می آورید به همسرتان عنوان کنید که چقدر او را دوست دارید و چرا او را برای زندگی مشترک انتخاب کرده اید؟ استفاده منظم از این روش و اطمینان دهی دائم به همسر، و همچنین صحبت کردن در مورد آینده خوبی که در انتظار زندگی مشترکتان خواهد بود، همگی باعث بهبود رابطه شما با همسرتان می شود.

کمکهای تخصصی بیشتر

به طور قطع حساسیت زناشویی و توجه دائم زوجین نسبت به یکدیگر امری طبیعی است و باعث با طراوات نگهداشتن ارتباطات زناشویی میان زوجین می گردد. اما زمانیکه این مساله از حد طبیعی خود خارج می گردد، باعث صدمات جدی به ارتباطات زناشویی می شود. اگر یادداشت اخیر را مطالعه کرده و راهبردهای آن را به کار بردید، اما ملاحظه کردید که هنوز زندگی زناشویی تان دچار مشکلات بسیاری است، توصیه می شود که حتماً از کمکهای تخصصی مشاوران بهره گیرید

نظرات 43 + ارسال نظر
Sahar شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 12:50 ب.ظ

من خودم نسبت ب همسرم خیلی حساسم ولی برا من یه جور دیگه هس خیلی فرق میکنه خودمم نمیدونم چیه ولی دلیلش خودشه انقد از این و اون تعریف کرد که دیگه ازش دلم شکسته درحالی که من از اونا خیلی بهترم ولی چشش همه رو بهتر از من میبینه

سلام
سحر خانم زود قضاوت نکن زندگی بالا پایین داره

شاد باشی

صبا شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 10:53 ق.ظ

منم به شوهرم حساسم
نه به این شدت
تنها بیرون بره مشکلی نیست ... خیالم راحته
اما منو بی اعتماد کرده...متوجه تماس ها و اس ام اس بازی های غیر متعارف یا بهتر بگم خارج از محدوده دو همکار شدم
و فقط هم خودمو دارم نابود میکنم چون اون به این کاراش علاقه داره و یک نوع رابطه اجتماعی میبینه
ولی اگه من اینطوری باشم بدترین قضاوت رو درموردم میکنه
نمیدونم چکار کنم؟؟؟
زندگیم سر این مسائل خرابه
میشه کمکم کنین؟؟؟؟
خدا خیرتون بده

سلام ایمیل خود را ببینید

معین دوشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 09:48 ق.ظ

باسلام
من و نامزدم رابطه ای بسیار خوب و عاطفی داریم و بسیار تا بسیار همدیگر را دوست داریم و بهم عشق میورزیم. ولی چند وقتی است نمیدونم چه رفتار سوئی از من سرزده که نامزدم از اینکه من با دوستای خودش که بابنده هم دوست و همکلاسی بودند،(باید خاطر نشان کنم من وخانمم تو دانشگاه باهم همکلاس بودیم) سلام و احوالپرسیم بکنم خوششون نمیاد و بعنوان مثال من دیروز که من وخانمم درس میخوندیم یکی از دخترا اومدن کناربنده که به جزوه من نگاه کنند واین عمل ایشون نامزدم رو ناراحت کرد و بمن تذکر داد که چرا فاصله اتون اینقد کمه .ومنم بلافاصله فاصله گرفتم. درصورتیکه من اصلا متوجه نشدم و فکر کردم نامزدم اشتباه میکنه خیلی نزدیک نشده و اصلا اگه هم شده قصد وغرضی نداشتن ولی ایشون میگن بهرحال باید من باید مواظب باشم وگفتن حتی دخترا رو تحویل نگیر میبینیشون سرد برخورد کن .من از شماا خواهش میکنم راهنمایی بفرمایید که من چه واکنشی نسبت به این رفتارای نامزدم نشون بدم? و چیکار کنم این طرز تفکرشون اصلاح بشه ?خاطرنشان کنم که من پیام محبت امیز و عاشقانه هم زیاد بکار میبرم. نامزدم دوس داره یجورایی تو جمع نشون بده تصمیمات زندگی ما با ایشونه و من کلا باید کنارشون باشم وگرنه ناراحت میشن و این جمله رو همیشه بیان میکنن که: معین تو توجمع من رو تحویل نمیگیری… .لطفا راهنمایی .ممنونم

معین جان صداقت بهترین سرمایه زندگیه و اعتماد
سعی که زمان بدی اگه دوستشون داری حساس نباش حل میشه

علیرضا دوشنبه 8 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 07:46 ب.ظ

سلام.
خسته نباشید. من ١ سال میشه نامزد کردم.خانومم به خاطر اینکه من دوست داشتم چادری شد. ولی العان همش داره سر همین مسىله دعوامون میشه.کارمند اتاق عمل هستن.چند باری دیدم که همکارای اقا شون با لحنی که من نمیپسندم باهاش حرف زدن اینم میدونم که خودش بدش میاد که باهاش اینتوری حرف بزنن و بهشم اعتماد کامل دارم. ولی بهش گفتم دوست ندارم با اون همکار اقا سلام علیک کنی حتی چون حساس شدم.
جدیدن همش به من میگه خودخواه. دیکتاتور.همیشه باید حرف خودت باشه.تمام حرفام که خوشش نمیاد همه حرفام غیرمنطقی شده. من زندگیم دوست دارم خواهش میکنم کمک کنید بهم خواهش میکنم

علیرضای عزیز
شما هنوز اول راه زندگی هستین سعی منین بنا به اعتماد بگذارید و بجای شکهای بی مورد با محبت و عشق آینده رو بنا کنید

نسیم چهارشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 07:31 ب.ظ

سلام من ٢٩ سالمه و نامزدم و من همدیگه رو خیلی دوست داریم یه روز توو اینستاگرامش عکس دختری رو دیدم که ایشون عکاشونو لایک کرده بود ازش که پرسیدم گفت از فامیل های دور هست و بهت ثابت میکنم و با اینحال اگر وجود ایشون توو دوستای من باعث ناراحتی تو میشه من پاکش میکنم و پاک کرد و بعد هم متوجه شدم که واقعا فامیله چون عروسی دعوت شدیم و این دختر هم بودو دیگه هیچ مشکلی هم نبود و نیست.و واقعا هم در حد لایک کردن چندتا عکس بود.حالا یه عروسی دیگه دعوت شدیم که من بخاطر مشکلی نمیتونم باهاش برم ولی فکرم بیش ازحد درگیره که مبادا فلان و فلان...میدونم این حساسیت بیجاس ولی همش با خودم درگیرم و گرفتار این حسادت روانی هستم.میشه کمکم کنید

دوست خوبم نسیم
با فکر و خیال بیهوده فقط ریشه های زندگیتو می خوشکونی زندگی به مرور شکل می گیره و اگه انتظار داری این عشق باقی بمونه هر دو تلاش کنید به جای شک و فکر بد

موفق باشید

نیلوفر شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 12:28 ق.ظ

باسلام من 25 سالمه الاان یک ساله با همکلاسیم سر پروژه های درسی در ارتباط بودم و بنا ب لایلی با من از مسایله زندگیش صحبت کرد خیلی پسره خوبی بود تا اینکه چندین وقت پیش در جریاان مسایله زنندگی من قرار گرفت و باآگاهی کامل از شخصیت من و مشکلاتم از من خواستگازی کزد ..من مادری دارم ک دقیقا منو محدود کرده ب دلیل دوس داشتنه زیادش و ین واسه من خیلی درد سر درس کرده و خستم کرده و اون پسر کاملا در جریان بود و میخواست واسه من زنگی درست کنه ک مثه الانم نشه ...اما الان بعد چن ماه ک بهم شدیدا وابسته و علاقمند شدیم و خانواده ها در جریانن و مادرم ب شدت حساسه اگه این وصلت نشه ...ما الان گیر میده اونم ب خاظره علاقه زیادشه اصلن دوتامون خسته شدیم من دلم نمیاد اذیتش کنم و لی اگه ب گیر دادنش ج مثبت بدم یعنی خونه نشینی خودم یعنی قیده ارزوهامو زدم نمیدونم چیکار کنم

سلام
با مشاور تماس بگیرین چون اطلاعات زیادی ندارم که بتونم نظر بدم
با خانواده و مادرتون با مشاور صحبت کنید اگر خواستین bnaghavian@ymail.com بگین شماره مشاور بدم

سارا یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 01:29 ب.ظ

سلام خسته نباسید.من یه مشکل بزرگ دارم .من سه سال هست ازدواج کردم خانواده ی شوهرم خیلی با من فرق دارن. خانوادش خیلی راحت هستن و محرم و نامحرم زیاد نمیدونن.تا حدی که زنداداشای شوهرم پیش شوهرم هر حرفی رو بدون خجالت میگن. واسه همون منو خیلی بیش از حد حساس کردن.یه جور که مثلا با خودم میگم شوهرم همیشه تو دلش چیزای بد میگذره راجع بهشون. واقعا عذاب دهندست برام.خواهش میکنم یه راه حل خوب بهم بدین

با همسرتون به مشاور خانواده مراجعه کنید

محبوبه دوشنبه 20 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 10:29 ق.ظ

سلام منونامزدم عاشق همیم امامن خیلی حساسم حتی بازارکه میریم اگراقام1نگاه به دختری ناگهانی بکنه عصبانی میشم وگیرمیدم البته اقام اصلابه خانم جوانی نگاه نمیکنن مگرناگهانی وبه حساسیتم احترام میزارن حتی میگن حساسیتتودوست دارم اقام قبل ازمن میخواستن واسه دخترعموشون خواستگاری برن امانرفتن دوسش نداشتن فقط بخاطرخانواده اونوکه میبینم حساسیتم چندبرابرمیشه اقام بخاطرمن بادخترعموشون حتی سلام نمیکنن چکارکنم؟؟؟البته اقام الان مثل من حساس شدن اماخیلی ازمن کمتر

با مشاور مراجعه کنید تا کار به دعوا و طلاق نکشیده

محبوبه دوشنبه 20 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 10:41 ق.ظ

اینم بگم به اقام میگم بریم پیش مشاوره قبول نمیکنن میگن اززندگیم راضیم حساسیتتودوس دارم روزی چندباربهم میگن دوست دارم درحالیکه هیچ چیزبدی ازگذشتشون نشنیدم فقط تعریفشون روشنیدم که چقدرباایمانن بااین وجودهرروزحساسیتم بیشترمیشه بیرون ازمنزل فقط حواسم بهشونه که اگرزنی رونگاه کنن گیربدم وبگم دیدی نگاه خانمه کردی خسته شدم کمکم کنید

سلام
دچار وسواس فکری هستین و باید دارو مصرف کنید به روانپزشک مراجعه کنید

با احترام

رزیتا شنبه 25 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 10:06 ق.ظ

سلام.من و نامزدم همدیگه رو خیلی دوست داشتیم و داریم.من حساسیتی رو نامزدم نداشتم.اونم اوایل رابطه مون اینطوری بود.اما بعدچندماه حساسیتاش شروع شد.تاحدی که هر5دیقه میگفت موهاتوبذارتو.تو دانشگاه به هیچ پسری جزوه نده.باپسرا حرفم نزن. دانشگاه میری اصلا آرایش نکن.چون دوسش داشتم و میدونستم بخاطر علاقه زیاد گیر میده هرچی میگفت قبول میکردم.تو رستوران وقتی حتی به یه دختر نگاه میکردم زود برمیگشت ببینه دارم به کدوم پسر نگاه میکنم!! اما همون شب یه دختر بدحجاب رد شد و بااینکه داشتم اون لحظه بانامزدم حرف میزدم برگشت و به اون دختر طولانی مدت نگاه کرد،هم موقع وارد شدن دختره و هم موقع خارج شدنش از رستوران.این کارش از ته دل منو عذاب داد.بهش گفتم از این به بعد به دخترای بدحجاب نباید نگاه کنی،کامل قبول کرد اما بازم این کارو کرد.حتی اون لحظه یاداوری کردم و بهش گفتم نگاه نکن،گفت یعنی چی و دوباره زل زد به دختری که روسریشو درآورده بود!!!دیگه این حساسیتش برام هیچ ارزشی نداره.و منم دیگه دوست دارم همونطوری که مثل قبلِ رابطه مون آزاد و طبق مد لباس میپوشیدم بپوشم،این باعث میشه اون نگاهاشم تو ذهنم کمرنگتر شه و کمتر ناراحت شم.اما کاملا مخالفت میکنه و عصبانی میشه.البته دلیل میاره که بخاطر آسیبهایی که ممکنه تو جامعه بهم برسه حساسه،نه بخاطر حجاب.اما حساسیتای افراطی رو داره باعث شده منم حساستر شم.لطفا کمکم کنید

سلام
زندگی بر مبنای اعتماد بنا میشه بعضی ها ماهها از هم دورند برای کار و تحصیل
اگر این اعتماد بهم ندارید و ایجاد نکنید به مشکل بر می خورید
شاید به مرور حل شه با علاقه محبت بهم و از مشاور کمک بگیرید
با احترام

نینا شنبه 7 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 09:40 ق.ظ

با سلام
من ٤ ماه هست ک عقد کردم و هیچ رفتار حساسیت برانگیزی از شوهرم ندیدم اما چند بار پیش اومد ک توی گوشی و کامپیوتر و لبتاب عکسای گذشتشو دیدم ک با کاندید های قبلی ازدواجش خیلی عکس داره البته با هیچ کدوم تنها نیست و عکسها دسته جمعیه اما بیش از حد این قضیه اذیتم میکنه و خیلی حساس شدم روی گذشته ش و اینکه چرا مثلا هنوز دختره دوست فیس بوکش هست با اینکه همش میگه پنهان کاری نمیکنه و براش مهم نبوده ک بخواد عکسارو پاک کنه یا دوستان فیس بوکشو پاک کنه چون اصلا اونارو یادش نیست و براش اهمیت نداره اما من خیلی خیلی روی این قضیه حساس شدم علی الخصوص فکر میکنم چون خودم قبل از ازدواج هیچ دوستی یا رابطه ای نداشتم انقدر روی گذشته اون حساسم، میدونم کارم اشتباهه و گذشته رو نباید انقدر بزرگ کنم اما خیلی عصبی میشم و چندین بار باهاش بحث کردم نمیدونم چکار کنم تا حساسیتم کمتر بشه
ممنون

سلام
4 ماه زمان کمی برای قضاوته تو این مدت باید بهتر همو بشناسید
بهتر با هم پیش مشاور برید و دغدغه های روحیتونو پیش مشاور بیان کنید
موفق باشید

رها شنبه 19 دی‌ماه سال 1394 ساعت 09:14 ب.ظ

سلام من بیستو یک سالم بود ازدواج کردم الان هفت ساله که کذشته من بعد عروسیمون که زندگی مشترک رو شروع کردیم حساسیت زیادیم بعد چند سال شد دچار بیماری جسمی و پانیک یه ساله تحت درمانم ولی خوب نمیشم خودم باید ب خودم کمک کنم ولی نمیتونم دلم بچه میخواد ولی بدون قرص زندگیم جهنمه همه دردهام میان سراغم , افکارم بیمارم کرد همش از بیکاریو خانه داریه, اگه منم تو اجتماع بودم انقد حساس و بیمار نبودم از زمان بیماریم دیگه کمتر شاید خیلی کمتر شده حساسیتم نسبت به همسرم حتی روم نمیشه حساسیتموبگم چیاست اینو نگاه کردی خودم دیدم کجا میری کسی رو نگاه نکنی وایی ماموریت وایی کلی مسافر زن نگاه نکنی به مهماندارا من خودم زیبا هستم خوش تیپ ولی اصلا از زندگیم لذت نمیبرم حالا اینا رو که گفتم با مصرف دارو بهتر شدم جدیدا میخواد بره فیزوتراپی من عذا گرفتم وسواس فکری دارم کمکم کنید ونلافاکسن مصرف میکنم به نظرتون مشاوره حضوری نیاز دارم؟؟

سلام
با ایمیل جوابتونو میدم

مریم سه‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 01:23 ق.ظ

سلام
من 8 ساله ازدواج کردم اوایل زندگی خیلی به شوهرم اعتماد داشتم اما الان اعتمادم کم شده جدیدا با دوستش خیلی خیلی صمیمی شده و هر چی دوستش میگه گوش میده و تحت تاثیره من به شوهرم بدبین شدم عصبی ام و سلامتی خودم و زندگیم تو خطره لطفا منو راهنمایی کنید من اشتباه میکنم؟

سمیرا پنج‌شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 12:13 ب.ظ

من 21 سالمه و تقریبا7ماهه عقد کردم شوهر حساسیت های الکی داره خودشم میدونه باید کمشون کنه اما نمیتونه حتی مثلا به نحوه ی راه رفتنم ، مدل ابروهام ، درس خوندنم ، ظاهرم گیر میده و این باعث میشه اغلب بحثمون بشه من واقعا نمیدونم چیکار کنم ؟ البته با همدیگه رو خیلی دوست داریم ولی از دعواهای الکی حفتمون خسته شدیم

رها سه‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1394 ساعت 02:19 ب.ظ

سلام به ایمیلم جواب ندادین

مهدیه دوشنبه 7 تیر‌ماه سال 1395 ساعت 05:46 ق.ظ http://,naghavian.blogsky.com

سلام من نزدیک به نه ماه نامزد هستم ولی نامزد من ازخودش مهرمحبتی ایجاد نمیکنه وقتی صداش میکنم بی تفاوت جواب میده لطفان راهنمایی کنید

homa سه‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1395 ساعت 05:42 ق.ظ

با سلام

یک سال هست که از نامزدیم میگذره و حدود چند ماه قبلش هم بنده ایشون رو میشناختم. اوایل خیلی مهر و محبت بین ما زیاد بود ولی به مرور جانم و عزیزم گفتانش کم شد تا اینکه دیگه اصلا به زبون نمی آورد. وقتی صداش میکردم با بله جواب میداد.
تا اینکه قبل اربعین ایشون میخواستن برن کربلا که به بنده گفتن برم لپ تاپشون رو از تعمیرگاه بگیرم. وقتی گرفتم و لپ تاپ رو روشن کردم و اسکایپشون رو دیدم یک آن خشکم زد. دیدم با خانومی از شهر دیگه صحبت و حتی گفتگوی تصویری داشته و اون خانوم هم اسم کوچیک همسرم را صدا کرده توی پیام ها. طاقت نیاوردم چند ساعت قبل رفتنش بود ولی بهش گفتم. برام بهانه آورد که داداشش با ای دی اسکایپ ایشون با کسی در ارتباطه و اسم همسرم چون روی ای دی اسکایپ بوده خودش رو با اون معرفی کرده که وقتی فهمیده بهش گفته با آی دی من پیام نده و من سعی کردم حرفاش رو باور کنم. ولی ذهنم خیلی خراب شد. گذشت تا دوباره یک روز منزل ما بود و با هم توی تلگرام بودیم خودش گوشیش رو جلوم باز کرد و نشون داد که بین پیام هاش یک پیام مشکوک دیدم که از نوع حرف زدن انگار جنس مخالف بوده و اون موقع تولد امام علی بوده و نوشته بود "روزت مبارک عزیزم" و پرسیدم کیه گفت یکی از مشتری هامه و من بازم به روش نیاوردم ولی بعدش گوشیش هی زنگ میخورد و جواب نمیداد وقتی که حواسش پرت شد من شماره رو که توی گوشیش ذخیره هم بود به اسم همون فردی که اون پیام رو داده بود یادداشت کردم و بعد رفتنش با شماره تماس گرفتم خانومی تقریبا مسن بود تا اینکه باز حدود ۳ ساعت بعد که از منزل ما رفته بود بهش زنگ زدم گفتم بیا وقتی اومد ماجرا را براش تعریف کردم اولش هول شد چون دیگه اون شماره توی گوشیش نبود و نمیتونست انکار کنه چون با هم پیامش رو دیده بودیم ولی بعدش جلوی خودم زنگ زد به همون شماره ولی خانومه نشناختتش و نزدیک بود که کار به فحش و ناسزا برسه و من سعی کردم باور کنم با این شماره ارتباطی نداره ولی خدایی بعد دیدن این موارد خیلی بهش بی اعتمادم و میدونم دوستم داره ولی چون رفتارش خیلی به ظاهر محبت آمیز نیست همش حس میکنم یا دوسم نداره یا یک مشکلی وجود داره. چند بار بهش گفتم علت این رفتار چیه؟ چرا بهم نمیگی جانم؟ میگه چون تو حساس شدی میخوام اذیتت کنم. دیشب که باز دیدم جواب پیام من رو بعد نیم ساعت داد ولی تا دوستش بهش پیام داد سریع بدون وقفه بهش جواب داد گفتم حس میکنم دیگه ازم زده شدی ولی این بار رفتار بدی کرد و گفت خستم کردی با این حرفات. منم حس میکنم هم خودم خسته شدم و هم اون رو خسته کردم.

واقعا نمیدونم چیکار کنم کمکم کنید.

سلام
مرحله نامزدی برای شناخت و اعتماد به شروع یک زندگی دائمیه
هردوی شما کامل بهم متعهد نشدین و باید زمان بهم بدید و بدبینی رو کنار بگذارید
عشق و دوست داشتن بزور بوجود نمیاد باید اول زندگی رودر وایستی بذارید کنار و اگر آمادگی زندگی دارید ادامه بدید و به مشاور مراجعه کنید
موفق باشید

تارا جمعه 25 تیر‌ماه سال 1395 ساعت 10:01 ب.ظ

منم اعتماد ندارم البته خودش باعث شده

دو محور اصلی و بسیار مهم هر رابطه‌ای و به‌ خصوص در زندگی مشترک ، اعتماد و احترام است‌ و اگر هرکدام از این دو محور آسیب ببینند ممکن است رابطه کاملاً از بین برود.

ساناز شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 02:57 ب.ظ

سلام-من 3سال است که ازدواج کردم ،من خیلی آدم حساسی هستم و از این بابت خیلی ضربه می خورم.همسر من خیلی به خانواده اش وابسته است به طوری که باید در روز 2بار با انها صحبت کنه و اگر هم اون زنگ نزنه پدر و مادرش حتما زنگ می زنند ،من در این مورد به همسرم شکایت کردم ولی اون فکر می کنه که من می خوام اون رو از خانواده اش دور کنم و این کار باعث شده که از من دور تر و به خانواده اش نزدیک تر بشه -لطفا من رو راهنمایی بفرمائید

سلام
سعی کنید در خصوص ارتباط خانوادگی خودتان و همسرتان حساس نشوید به مرور عادی می شود شما الان دارای خانواده جدیدی هستید نباید کناره گیری کنید

امین پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 02:12 ب.ظ

سلام خسته نباشید
من 20 روزی هست ک با یه خانمی آشنا شدم , و خیلی م بهش علاقه دارم همه چیز هم اوکی هستش ولی این خانم فقط نسبت به حساس بودن من به ایشون تردید داره و میترسه از آینده و همش میگه ک این حساسیت تو آخر مارو به جدایی میکشونه من فقط ازش خواستم ک لباس عروسش پوشیده باشه و کسی اگه مزاحم شد تو تلگرام بلافاصله بلاکش کنه و همینطور با افراد نامحرم خانواده دست نده من فکر میکنم خواسته هام معمولی و معقول هستن و همینطور از رو علاقع ولی ایشون به چشم یه مریضی به این مساله نگاه میکنن لطفا راهنماییم کنین که چیکار کنم چون واقعا قصدم جدیه و نمیخوم از دستش بدم

امین جان
شما نمی توانید ظرف 20 روز کسی رو تا این حد عوص کنید بهتر در خصوص وسواس بیش از حد با مشاور صحبت کنید اگه می خواهید اشان رو از دست ندهید

farima چهارشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 03:39 ق.ظ http://فریماه

من 27سالمه و خارج از ایران زندگی میکنم شوهرم چهار سال قبل از من خارج از کشور بودن و من بعد از ازدواج با ایشون اومدم اینجا. در اینجا با توجه به اینکه مساعل حجاب و ... وجود نداره و روابط راحته. ولی من علاقه ای به بی بندوباری ندارم و از اینکه شبکه های تلویزیونی همیشه چیزهای نامناسب نشون میدن اذیت میشم. به همسرم توجه و حساسیت زیاد دارم در حالی که همیشه و همه جا دوستان و همکاران همسرم زیبایی منو به همسرم تحسین میکنن و گوش زد میکنن. ولی اگه همسرم حتی با همکارای مسن خانم حرف بزنه البته چتی و اس ام اسی من زیاد خوشم نمیاد چون هرچی باشه اینها فرهنگ صمیمیت بیش از حد دارن و... . میخوام یه کم بی تفاوت باشم نسبت به این قضیه ها چون میدونم شوهرم قصدی نداره و همو دوست داریم واقعا. ولی با اینکه هر جا با هم هستیم حتی همکاران مرد همسرم بهش میگن زنت زیباس و... وبهت سره و..... حساسیت من بیشتره رو شوهرم و شوهرم اعتماد به نفس زیاد داره. من هم نمیخوام حساس باشم لطفا راهنمایی کنید.

با سلام
دو محور اصلی و بسیار مهم هر رابطه‌ای و به‌ خصوص در زندگی مشترک ، اعتماد و احترام است‌ و اگر هرکدام از این دو محور آسیب ببینند ممکن است رابطه کاملاً از بین برود.
وقتی آدم‌ها همدیگر را دوست دارند، به هم عشق می‌ورزند و به هم اعتماد دارند اما از لحظه‌ای که شک به همسر و عدم‌ اعتماد و کنترل در رابطه‌ای به‌ وجود می‌آید ذره ذره عشق بین زوجین رو به زوال می‌رود و دو طرف از هم دور می‌شونددر واقع افرادی که سوءظن‌های زیادی دارند ، شک به همسر دارند و یا کنترل گر هستند در بیرون نباید به‌ دنبال چاره باشند بلکه باید در درون خودشان به دنبال راه حل بگردند.
هر آدمی یکسری حریم و حدودی دارد که دوست ندارد کسی وارد آن شود. این حریم یک چیز کاملاً نانوشته است که برای هر کسی مهم است اما گاهی بعضی افراد آن حریم را حفظ نمی‌کنند و وارد حریم شما می‌شوند. مسلماً این مورد شما را ناراحت می‌کند و اگر به طرف مقابل تذکر ندهید روز به روز از او دورتر می‌شوید. اگر زن و شوهر هم این حریم را رعایت نکنند ممکن است روز به روز از هم دورتر شوند. حریم‌های شخصی بسیار مهم است.
تنها چیزی که می‌تواند شک‌ها و نا آرامی‌های بین دو زوج را از بین ببرد، محبت کردن بی‌قید و شرط به یکدیگر است. چون در این صورت رابطه دلپذیر می‌شود و در نتیجه دوباره اعتماد و آرامش به زندگی باز می‌گردد.
موفق باشید

مهدی جمعه 12 آذر‌ماه سال 1395 ساعت 02:37 ق.ظ

سلام
من حدودا ۱ سالی میشه با که نامزد کردم ۱ سال قبل از نامزدی با هم دوست بودیم که در مجموع الان ۲ ساله یا هم هستیم من و نامزدم خیلی همدیگرو دوست داریم و انقدر مشخصه که همه اطرافیانمونم از این موضوع خبر دارن ولی تو دوران دوستیمو حدودا ماه ۶.۷ متوجه ارتباط پنهانی نامزدم با یک پسر شدم ولی بعدش واسم توضیح داد که اونجوری که من فکر میکنم نیست و بخاطره علاقه شدیدم بهش این اشتباهش رو ندیده گرفتم و بخشیدمش بعد از اون موضوعم واقعا چیزی اژچزش ندیدم البته لازمه بگم که قبل از اون کارش خیلی بهش اعتماد داشتم ولی بعد از اون کار اعتمادم از بین رفت و هنوز با کوچک ترین اشتباهی یاد اون موضوع میفتم و همین باعث شده خیلی حساسیت نثبت بهش پیدا کنم که خودمم میدونم حساسیته بی جاس ولی دست خودم نیس به رالطش با پسرایه فامیل تنها بیرون رفتن و ... حساس شدم حتی به کلاس رفتنش حتی له خونه دوستاش رفتنش ولی نمیتونم خودم و درست کنم با اینکه میدونم حساسیتم بش از حده لطفا راهنماییم کنید بتونم حساسیتم رو کم کنم...
مرسی

سلام
فرد بدبین به خود و شریک زندگی اش صدمه می زند و جایی برای محبت و علاقه باقی نمی گذارد که ناخودآگاه این رابطه به سمت سردی روی می آورد.
بدبینی در زندگی مشترک یک آفت است که باعث خشم طرف مقابل می شود. در زندگی زناشویی، اصل بر صداقت، تعهد و صمیمیت است و اگر این موارد وجود نداشته باشد اسم این رابطه، زندگی نیست.
با مشاور صحبت کنید

لازمه شنبه 11 دی‌ماه سال 1395 ساعت 03:09 ب.ظ http://http:مرد//

من از سن شانزده سالگی ازدواج کردم با یک مرد29ساله اون فرهنگش با من فرق داره ما ماهواره نداشتیم ولی اونا داشتن و بیان زمان با لباس ها و رفتار های بد براشون امری عادی بود و برای من فوق العاده عیر قابل تحمل رفتار های صمیمانه با دختران فامیل و البته سالم هم نبودند و هروقت حرفی همبهش میزدم من مقصر میشدم من دباید چیکار کنم

سلام
مساله ای که بیان کرده اید را باید پیش از ازدواج در نظر می گرفتید. اشتراکات مذهبی، فرهنگی، تحصیلی، مالی و.... از مسائلی است که باید قبل از ازدواج در نظر گرفته شود. چرا که در صورت هم سطح بودن دو نفر از این لحاظ امکان ازدواج موفق تری می رود. ولی اینگونه نیست که اگر دو نفر در مواردی با هم اشتراک نداشته باشند و هم سطح نباشند زندگی خوبی نداشته باشند و حتما دچار مشکل شوند. در مورد شما که تا به حال هم مشکلی پیش نیانده قطعا با مدیریت صحیح می توانید از به وجود امدن مشکلات جلوگیری کنید. ضمن اینکه این شما و همسرتان هستید که باید در این زمینه به اشتراک و توافق برسید نه خانواده هایتان.

Mona پنج‌شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1395 ساعت 11:47 ق.ظ

سلام من یک ساله ازدواج کردم شوهرم منو بسیار دوست داره منم همین طور ولی همیشه نگاهش را دنبال میکنم از نگاه ب سمت دخترا خبلی اذیت میشم با اینکه میدونم فقط ی نگاه سطحی بوده در خانواده شوهرم خاهر و برادر خیلی راحت صحبت میکنن در حدی ک بین خاهر برادر مرزی وجود نداره خیلی ساده کلمات رکیک بهم میگن و این منو آزار میده چند بار با شوهرم صحبت کردم ولی گفت بحثو عوض کن بسه دیگه ما همینجور هستیم ولی اصلا خانواده بی بند و باری نیستن و حد و حدود را رعایت میکنن، لطفاً راهنماییم کنید من 23و همسرم 30ساله اس

سلام
قبل ازدواج چشماتو باز کن بعد ازدواج چشماتو ببند
با عشق و محبت همه چی بزودی تغییر می کنه

خانم‌محمدی دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 06:11 ب.ظ

سلام من ۶ماه که‌توعقدهستم،وب تمام حرفهاوکارایه همسرم حساس شدم،،اگه ب یه خانمی نگاه کنه ،یااینکه حرفی بزنه وشوخی کنه البته همسرم نسبتاآدم شوخی هست واین براش یه عادت واینکه توخانواده ای بزرگ شده که ارتباط بانامحرم براشون عادیه خانواده خودمم همینطورن،اما من بخاطر اعتقادات مذهبی از شوخیای بیجاحرفای بیجا ب نامحرم زدن بدم میاد،،،بخاطرهمین مسائل دارم رو تک تک کاراشون زوم میشم وحساس شدم اوایل اینجوری نبودم وقتی اینجور رفتارارو دیدم خیییلی حساس شدم

لطفا کمکم کنید

سلام
دوران عقد دوران آشنایی و نزدیکیه
باید قبول کنید با آدم جدیدی قبول زندگی مشترک تعهد کردید نه اینکه این آدم بسازید
بجای حساسیت عشق و محبتو بیدریغ نثارش کنید و ببینید که جز شما کسیو نخواهد دید

مهسا پنج‌شنبه 19 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 10:25 ق.ظ

سلام خسته نباشید.
من الان حدود یک سالی هست ک عقدم .نسبت ب شوهرم خیلی حساسم.شوهر من خیلی شوخه و با فامیلاش خیلی شوخی میکنه و خانوادش هم کلا باهم شوخی های جنسی میکنند و براشون عادیه و من تو خانواده ای بزرگ شدم ک این نوع شوخیا برامون زشته .شوهرم یه زن داداشی داره ک تقریبا هم سن من هستش و از فامیل های خودشونه مدام با شوهرم شوخی های جنسی میکنه و این موضوع واقعا منو عصبی میکنه من هم چیزی بهش میگم ناراحت میشه و میگ ک غریبه ک نیست زن داداشمه.عید ها بهش دست میده و خیلی راحت هستن ولی من هرکاری ک میکنم نمیتونم با شوهراون راحت باشم برای همین خانوادش هم زیاد از من خوششون نمیاد و انگار منو از خودشون نمیدونن .من خیلی ناراحتم .همین باعث شده خیییلی روش حساس شم و اونو از حرف زدن با زن داداشش منع کردم.چیکار کنم.؟میترسم کارمون ب طلاق بکشه

سلام
البته اختلاف فرهنگها در خانواده ها وجود دارد که باید در دوران نامزدی و عقد برطرف شود و طرف مقابل به خواسته همسر و شرایط جدید منطبق گردد
سعی کنید با عشق و محبت خطای او را گوشزد نمایید و یا به مشاور مراجعه نمایید

مریم دوشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 02:43 ق.ظ

سلام
من 3 ساله که ازدواج کردم خیلی همسرم رو دوست دارم و از علاقه ایشون به خودم مطمئنم ولی مشکلی که بین ما هست اینه که خیلی روی نگاه و برخورد همسرم با دخترای دیگه حساسم.اگر توی جمعی باشیم و خانمی حجاب درستی نداشته باشه همه چیز به من زهر میشه حتی تا مدتی با همسرم بحث داریم چون حس میکنم همسرم ممکنه با نگاه کردن از ایشون خوششون بیاد یا کلا نگاه کردن ایشون به خانمی بدون حجابه درست منو اذیت میکنه ولی نمیتونم مانع شرکت همسرم توی این مراسم بشم چون دوستان و فامیلش هستن و اگر این اتفاق بخواد بیوفته باید کلا خانه نشین بشیم و جایی نریم که مبادا همسرم کسی به چشمش بیاد . اینایی که گفتم توی مواردی مثل دست دادن و بگو بختد با زن دیگه هم صدق میکنه من همسرم رو دوست دارم و دوریشو نمیتونم تحمل کنم ولی به همون اندازه این موارد هم اذیتم میکنن هم از درون داغونم هم از بیرون همش بحث داریم . همسرم خیلی میگه که فقط منو دوست داره و از چیزی که من هستم خوشش میاد ولی من نمیتونم باور کنم اول اینکه فکر میکنم بخاطر راحتی خودش اینها رو میگه و ثانیا باید خاطر نشان کنم که اوایل آشنایی ایشون با لاغری من مشکل داشت و از من میخواست که رژیم چاقی بگیرم تا لاغر نباشم ولی بعدها چون نتیجه نگرفتم و چاق نشدم در ظاهر بیخیال شدن ... کسی درکم نمیکنه من واقعا اذیت میشم اگر دست خودم بود هیچوقت سر این موارد حساس نمیشدم ولی نه میتونم حرفای همسرم رو باور کنم نه میتونم جلوی اذیت شدنمو بگیرم.... ممنون میشم راهنماییم کنین با تشکر

عزیزم زندگی رو سخت نگیر و بذار همسرت دوست داشتن واقعی رو نشون بده نه برات نقش بازی کنه

Mohadeseh پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1396 ساعت 07:12 ب.ظ

من شوهرم چایخونه داره و قبل از ازدواج دوست بودیم و دوست دختر زیاد داشت الان که با دختر حرف میزنه عصبی میشم و همیشه گوشیش چک میکنم راهنماییم کنین همیشه هم خودم کنارشم ولی بازم شک دارم

سلام
تنها چیزی که یک مرد پایبند می کنه عشق و حس اعتماده با شک همه چی خراب میشه

ممنون

سارا شنبه 24 تیر‌ماه سال 1396 ساعت 07:56 ق.ظ

سلام .. من 5 ساله ازدواج کردم و همسرمو خیلی دوست دارم..تا این که یه بار منو به خاطر کم رو بودن سرزنش واز یک همکارای خانمش تعریف کرد من خیلی ناراحت شدم ولی چیزی نگفتم .. روز تولدش برا تنها پس اندازم براش کادو وشیرینی خریدم ولی فردا صبحش میگفت فکر کنم خانم .. رو تابلو تولدمو تبریک گفته .. باردار بودم و خیلی دلم شکست .. رفتیم محل کاراش من تو یه اتاق با هموه خانم وایساده بودم با تلفن زد بهش ..تعجب کردم..بهش گفتم خیلی ازت ناراحتم میگفت من تا حالا هزار بار از تو تعریف کردم جلو همون شخص ..چهار ماه ازش خواستم جبران کنه گوش نمیکرد..تا این که یه روز خسته شدم و رفتم خونه پدرم .. قبول کرد کارشو عوض کنه..خیلی میگه دوستم داره و آهنگ به یادم گوش میده..ولی من هنوز یادم که میاد خیلی دلم میگیره..دوست دارم فراموش کنم شاد باشم

سلام سارا خانم
حساسیت شما می تونه تبدیل به خودخواهی و اختلافات اساسی بشه
سعی کنید عشق و دوست داشتن با محدود کردن همسر جدا بدونید و بذارید به روش خودش عشق رو به شما ثابت کنه

Miss_es سه‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 09:05 ب.ظ

سلام منم چندوقته زیادی حساس شدم وقتی هم میشم میگه نه تو باید رفتارتو درست کنی داری اشتباه میکنی باید اجتماعی باشی و واست مشکل نداشته باشع رفتارمن با دیگران

سلام
دلیل حساسیت می تونه دوست داشتن و یا خودخواهی باشه بهتره با دوست داشتن طرف مقابل به اسارت نکشید والا نتیجه برعکس میده

الناز دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 11:14 ق.ظ

من ۲ ساله که ازدواج کردم و همسرم فبل اینکه ازدواج کنیم دوست صمیمی داره که متاهل هم هست کلا با هاشون خیلی راحته طوری که وقتی که ما حرفمون میشه خانوم دوستش بهش مشاوره میده منم از دختره خوشم نمیاد چون اصلا حد و حدود نمیشناسه خیلی با همسرم راحته ولی من حق ندارم با همسر خانومه راحت باشم چون خانوم خوششون نمیاد.
همسرم بیشتر اونارو میدونه تا من بیشتر با اونا بهش خوش میگذره هر موقع درمورد اونا چیزی بگم جنگ به پا میفته اصلا نمیدونم چکار کنم خیلی غصه میخودم به خاطر این رابطشون.

سلام
باید حریم خانواده ایجاد کنید و نگذارید کسی وارد حریم شما بشه و به همسرتون توضیح بدید که قواعد بازی رعایت کنه در اینجا باید برای حفظ زندگی قاطع عمل کنید و با مشاور صحبت کنید

محمد جمعه 28 مهر‌ماه سال 1396 ساعت 03:38 ق.ظ

سلام من و خانمم در دوره آشنای به سر میبریم و هنوز نامزد نکردیم، البته با اجازه خانواده ها. که قرار به زودی محرم بشیم.
خانم بنده کارمند بیمارستان هستند (ماما).
من به همسرم به طور کامل اعتماد دارم.
اما مسیر رفت و آمد ایشون که اغلب به تاریکی شب برخورد میکنند نا مناسب هست.
با اتوبوس به ملارد میاد.
من در مواقعی که شب هست خیلی نگران میشم و از ایشون مکان دقیق و اینکه آیا کنار شما خانم نشسته یا آقا ، میپرسم.
اما ایشون جدیدا خیلی ناراحت میشند که من ازشون پرسوجو میکنم.
و به من میگند که حساس هستی.
ولی در واقع من نگرانم. و میدونم مسیر آزادی به ملارد و با اون اتوبس ها که صندلی بسیار تنگ داره جایز نیست یک آقا کنارشون بشینه مخصوصا با فرهنگ پایین شهرستان ملارد.
بنده را راهنمایی کنید ا خانمم داره بهم بد بین میشه. بهم کمک کنید ممنوم.
۰۹۱۹۵۷۸۶۱۹۱

سلام
این شک شما کاملا بی مورد و در صورت ادامه باعث اختلاف خواهد بود
اگر ایشون هم با شما چنین برخوردی کرده بودند ناراحت می شدید
بنیان خانواده با عشق بنا کنید نه با زور و سلطه.
ممنون

fatemeh دوشنبه 4 دی‌ماه سال 1396 ساعت 08:15 ق.ظ

سلام.من الان یک سالو ۴ماهه ک عروسی کردم تو خونم هستم.همسرو خیلی دارم در حدی دوس دارم فقط با اون برم بیرون یا کنار اون بشینم ک هرجا ک باشیم.وخیلی چیزای دیگه زیاد میشه اگه همشو بگم.من اوایل اصلا بهش شک نمیکردم با اینکه گوشیش همیشه قفل بود حتی زمانی ک ازش میپرسیدم بهم نمیگفت،حساس نمیشدم چون کاراش عادی بود.نه سایلنتی.ن اس بازی زیاد ولی الان چن وقته مشکوک شده همش چت تا نصف شبو هر لحظه قفل عوض کردنو گوشی رو سایلنتو.هرجام ک میره میبره حتی دسشویی ازشم ک میپرسم یا دروغ میگه بهم یا زود عصبی میشه ک بترسم ادامه ندم.خسته شدم.کارم شبو روز خود خوریه.باهاش درمیونم گذاشتم ولی دروغ پشت دروغ.خستم کرده با دروغاش.من گوشیم رو قفل نیس.ولی اون کافیه بفهمه حرف اول رمزشو دیدم فورا عوض میکنه.کنار من نمیشینه تا من نبینم با کی حرف میزنه.چیکار کنم؟؟؟خیلی دلم شکسته.

سلامدلخوریتونو با زبان خوش بگید و پیش مشاور برید

فاطمه سه‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1396 ساعت 02:32 ب.ظ

من و همسرم ۳ سال عقد ۱ سال است ازدواج کرده ایم شوهرم به شدت حساس ایت و حتی اجازه نمیده که با ۱ فروشنده مرد صحبت کنم شاغلم ولی محیط کارم بیشتر خانم هستند خیلی دارم اذیت میشم به ارایش لباس رنگ مو و همه چی گیر میده من خیلی خودم و عوض کردم و به شدت اونجوری که میخواد رفتار میکنم ولی خواسته هاش تمومی نداره و ادامه دار هست واقعا خسته شدم کمکم کنید

سلام
در برابر هر خواسته ای نامعقول نباید کوتاه اومد سعی کنید با محبت و عاقلانه مشکل رو مدیریت کنید و تعادل رو برقرار کنید

Alireza سه‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1396 ساعت 12:00 ق.ظ

سلام
حدود ٩ ماهی هست که با هم دوست هستیم و قصد ازدواج هم داریم و خاونم بنده اصلا کار بدی نمیکنه ولی شک دارم همیشه ولی فردی اع که دنبال تلافی اع من هم زیاد گیر میدم بهش واقعا همیشه دعواس

فریاد پنج‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1396 ساعت 10:39 ق.ظ

با سلام، ممنون از مطلب زیباتون. وقتی مطالب و نظرات رو خوندم واقعا به این نتیجه رسیدم که باید قدر عافیت رو دونست! من یک پسر مجردم اما نشانه هایی از حساسیت بی مورد رو در خود دیده و در پی اصلاح و کمرنگ کردن این نوع حساسیتها هستم، واسه همین به سرچ در مورد این موضوع پرداختم. واقعا برام جالب بود خصوصا نظرات و مشکلاتی که حساسیتهای بی مورد برای باقی دوستان پیش آورده بود منو بیش از پیش مجاب کرد که حتما ریشه این حساسیتهای کم رو هم بخشکونم و اجازه ندم رشد کنن! آیا توصیه ای یا کتابی رو میتونین بهم معرفی کنین که کمک کنه به این موضوع؟

مصطفی سالاری پنج‌شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1397 ساعت 05:41 ب.ظ

سلام .من و همسرم همو خیلی دوس داریم .ولی من از اینکه اون در اینستاگرام هستش خیلی ناراحتم و کلافم اون عکس بعضی از مردان رو لایک میکنه چند بارم تذکر دادم ولی بازم انجام داده نمیدونم چیکار کنم و نمیدونم دلیل کارش چیه من خیلی از این بابت حرص میخورم .ممنونم اگه بشه کمکم کنید

سلام
اعتماد متقابل در زندگی حرف اول رو می زنه همسرتان حق دارند مطابق خواسته خودشون رفتار کنند و محدودیت بیش از حد شما باعث دلخوری و در نهایت جدایی خواهد شد

رها دوشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 11:17 ب.ظ

سلام. خواهشا اگه پیامم رو دیدید جواب بدید.ممنون
من ۲۷ سالمه و ۷ساله با پسری که یه شهر دیگه زندگی میکنه در ارتبطم.همدیگرو خیلی دوست داریم و این هفت سالم بهم ثابت کرده و کاملا بهش اعتماد دارم.ولی یه مشکلی که دارم شوخی و صمیمیت جز رفتارشه و کارش آموزشیه و خیلی با دخترا در ارتباطه ولی خیلی حساس نبودم تا اینکه یه بار بهم گفت همکارش که یه دختره بهش پیشنهاد دوستی داده و اون گفته نه و من کسی رو دارم ولی با این حال چند روز بعدش دختره بهش پیام داده و شروع کرده به حرف زدن.من باهاش دعوا کردم و گفتم باید محکم تو روش بایستی و بگی بهم پیام نده ولی گفت آخه همکاره و نمیتونم و بذار به روش خودم پیش برم و با یکی در میون جواب دادن دست برمیداره.
الان چند وقتیه من خیلی حساس شدم دائم دلم میخواد ازش بپرسم دختره پیام داد یانه ولی میترسم فکرکنه دارم چکش میکنم و بهش اعتماد ندارم و ناراحت بشه ولی خودم خیلی دارم اذیت میشم چون ازش دورم همش فکر منفی میکنم میترسم دختره تورش کنه.باید چکار کنم که ازین فکرا راحت بشم

بهتر است سعی کنید نسبت به تمام رویدادها یا شرایطی که دید منفی و تهدید کننده ای دارید، خوشبین گشته و باورهای شناختی خود را تغییر دهید. برای حصول به این مرحله، هرگاه احساس تهدید کردید از خودتان بپرسید: چه شواهدی برای وجود خطر در این رابطه وجود دارد؟ چه دلایل منطقی داری که ارتباطات اجتماعی همسرت دچار مشکل است؟
به چه دلیل تلفن همراه همسرت را دائما ًچک می کنی؟ آیا واقعاً این رفتار من، وضعیت را خراب تر نمی کند؟یکی از بهترین روشهایی که می تواند برای درمان این مشکل به شما کمک کند، این است که از همسرتان کسب اطمینان کنید. مطمئن شوید که بیش از حد بهانه جویی و عیب جویی از همسرتان نکرده و او را تحت فشار قرار نمی دهید. در غیر اینصورت برای حل این مشکل از او نیز کمک بگیرید.

الهام چهارشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1397 ساعت 07:12 ب.ظ

سلام من باردارم نمیدونم بخاطرهورمونهای بارداریمه که انقد براشوهرم دلم ضعف میره همش دلم میخادپیشم باشه خیلی روش حساس شدم دلم نمیخادگوشی دست بگیره البته چون دیدم عکسای لختی و فیلمهای بد میبینه ولی خودش میگه فقط فیلما رو بازمیکنم اگر اونجوری باشه نمیبینم ولی من سختمه دوست ندارم اندام زنهای دیگه رو ببینه خیلی افسرده شدم دارم میمیرم بهم میگه دیوانه شدی من هرعکس و فیلمی هم ببینم قرارنیست جای تو رو بگیره خودمم میدونم بهم خیانت نمیکنه ولی نمیتونم تحمل کنم اندام زن نامحرمو ببینه و یهوقت دلش بلرزه که چرامن اینطوری نیستم خیلی داغونم تورو خدا یه راه چاره پیش پام بذارید میترسم افسردگیم و روحیه خرابم رو بچه توشکمم تاثیربذاره .

ین مساله کاملاً طبیعی است و در اصطلاح نوعی حساسیت زناشویی قلمداد می شود که بطور قطع باعث حفظ هر چه بیشتر ارتباطات مثبت زن و شوهر می گردد چرا که باعث می شود هر یک از طرفین، احساس کند که برای همسرش قابل اهمیت و ارزش است و نقش اول را در زندگی او ایفا می کند.اما گاهی اوقات این حساسیت زناشویی بیش از حد شدید و حتی غیرمنطقی و مخرب به نظر می رسد و در اینجاست که دیگر نمی توان اصطلاح «حساسیت زناشویی» را نام برد چرا که رابطه زن و مرد وارد ابعاد بیمار گونه گشته است و یکی از طرفین (چه زن و چه مرد، که البته این مشکل در مردان بسیار فراگیرتر است) قصد دارد همسرش را منحصر به خود کرده و حتی حقوق طبیعی او را نایده می گیرد.در اینجا اصطلاحی که متخصصان و روان شناسان برای این مشکل عنوان می کنند «حسادت جنسی» است.

غزل چهارشنبه 7 آذر‌ماه سال 1397 ساعت 04:55 ق.ظ

درود من نزدیک 5 ساله ازدواج کردم همیشه از اول زندگی مشترک سعی کردم غرور خودمو حفظ کنم و با وجود شکهایی که همسرم در من به وجود آورد شاید هم واقعا دارم اشتباه میکنم به هر حال بعد از گذشت 5 سال به طرز وحشتناک و غیر طبیعی حساس شدم نسبت به ایشون و روابط اجتماعی و کاریشون در برخورد با جنس مخالف با اینکه میدونم کاملا این حس غلطه و مشکل از روحیه و افکارمه اما واقعا ازین کلنجار رفتنها با خودم به شدت خسته و درمانده شدم دلیل این موضوع هم دقیقا میدونم به این دلیل حساس شدم که یک ساله خونه نشین شدم و منزوی در حالی که سالهای اولیه زندگی شاغل بودم دلیل دیگه که واقعا روم نمیشه عنوان کنم اینه که همسرم زیادی خوش قیافست و این موضوع همیشه منو آزار داده که امکان داره یک انسان بیشعور از راه به درش کنه واقعا میدونم افکارم مسخرست اما همین افکار داره نابودم میکنه تبدیل به یک آدم دیگه شدم ازین افکار مریض گونه به شدت خسته‌ام راهنمایی لطفا

سلام
مشاوره با روانشناس می تونه موثر باشه و اینکه شما اگر دلیلی برای خطا ایشون ندارید وضع خراب نکنید

Mozhdeh سه‌شنبه 6 فروردین‌ماه سال 1398 ساعت 03:27 ب.ظ

Slm man nemidonam chera ro dost pesaram kheili hasasam ke alan shakak shodam nemidonam chikar konam ke hamdigaro kheili dos darim ama sare shakakhaye man gir dadane alakim dare sard mishe nesbat be man nemidonam chikar konam mishe konakam konid chon kheili dosesh daram

دوست داشتن با زور نیست و اجازه بده آزادانه انتخاب کنه و الا تبدیل به زندان میشی براش

Amir پنج‌شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1398 ساعت 01:02 ق.ظ

من خییلی رو دوست دخترم حساسم و ازش دورم چیکار کنم دارم دیگ خیلی زیاده روی میکنم خودمم داغون دارم میشم.

سلام این موضوع باعث دوری اون از تو میشه و بجای حس امنیت ایجاد مزاحمت میشه لطفا تجدید نظر کن

تازه عروس شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1398 ساعت 11:10 ب.ظ

سلام ۶ ماه عقد بودیم و نزدیک به دو ساله زندگی مشترکمون رو شروع کردیم... من همسرمو خیلی دوست دارم اونم میگه خیلی دوسم داره ولی من دچار حساسیت بیش از حد شدم و این باعث بروز دعواهای زود به زود و کناره گیری همسرم شده طوری که احترام بینمون کم شده.... من وقتی یک ماه از زیر یه سقف بودنمون میگذشت فهمیدم همسرم دوستیهای قبل ازدواج داشته توی لب تاپش تو عکس های شخصیش فیلمی رو از همسرم با دوست دخترش دیدم که داشتن همو میبوسیدن... همه رویاهام نابود شد ... در صورتی که تو نامزدی میگفت هیچ وقت دوست دختری نداشته و دستش به نامحرمی نخورده بعد از دیدن اون فیلم و به همسرم نشونش دادم شوکه و ناراحت شد و ابراز پشیمانی کرد و گفت واسه چند سال قبل بوده و اصلا یادش رفته همچین فیلمی تو لپ تابش داشته و گفت دوران جاهلیتش بوده گفت کسی اگر گناهی کرده سعی میکنه فراموشش کنه نه همه جا جار بزنه ... بعد از اصرار من که ماه ها طول کشید فهمیدم دوست دخترای زیادی داشته و خودش دنبال همسر آیندش میگشته ولی موفق نبوده تا میاد به خانوادش میگه و اونا منو معرفی میکنن و با دیدنم بهم علاقمند میشه و شیفتم میشه... همسرم خیلی صمیمی برخورد میکرد با خانمها حتی فروشنده های زن... ولی با دیدن حساسیت من کامل اصلاح کرد رفتارش و با زن برادرش اصلاح کرد حتی تلگرام و اینستا گرامشو حذف کد رمز گوشیشو میدونم و چیز پنهانی از من نداره.... وقتی با هم میرفتیم بیرون نگاهاشو تعقیب میکردم اگر دختری رو به رو میومد نگاهش میکرد ولی میگفت اتفاقیه و اگر نگاهی دنباله دار باشه اشتباهه قبول کردم حرفشو.... اگر با زنی حرف بزنه و اونو تو خطاب کنه عصبی میشم و اونم عصبی که چقدر گیر میدی.... اوایل ازدواج خیلی راه میومد و چشم چشم میگفت ولی الان خسته شده میگه خستم کردی احساس میکنم ازم دور شده باید چکار کنم؟؟؟ حتی وقتی بدون من پنزل پدریش میره و دیر بیاد مثلا یه ساعت بمونه ناراحت میشم.... ما توی یه ساختمون زندگی میکنیم مثلا یه روز رفت موقع ناهار اونجا ناهارشو خورد ولی من منتظرش بودم بعد که بهش گفتم منتظرتم البته با تحکم و کمی عصبی .... بهم گفت منتظر موندنت چیه عصبی شدنت چیه گفتم بهت اگه گشنت بود بخور و منتظر نمون.... کمکم کنید ... تصمیم گرفتم دیگه گیر ندم احساس میکنم دچار حساسیت جنسی شدم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد