شاید به جرات بتوان گفت، اکثر زنان و مردانی که در حال تجربه زندگی مشترک هستند، نسبت به همسر خود حساسیتهای ویژه ای دارند. برای مثال آنان بهترینهای دنیا را برای همسرشان می خواهند، دوست دارند ساعات طولانی در کنار هم باشند، صحبتهای خصوصی را با هم در میان بگذارند و عمیق ترین و خالص ترین عواطف را نثار هم کنند و صد البته تمایل دارند که در این روابط تنها خودشان دو نفر سهیم باشند و نفر سومی وجود نداشته باشد. این مساله کاملاً طبیعی است و در اصطلاح نوعی حساسیت زناشویی قلمداد می شود که بطور قطع باعث حفظ هر چه بیشتر ارتباطات مثبت زن و شوهر می گردد چرا که باعث می شود هر یک از طرفین، احساس کند که برای همسرش قابل اهمیت و ارزش است و نقش اول را در زندگی او ایفا می کند. اما گاهی اوقات این حساسیت زناشویی بیش از حد شدید و حتی غیرمنطقی و مخرب به نظر می رسد و در اینجاست که دیگر نمی توان اصطلاح «حساسیت زناشویی» را نام برد چرا که رابطه زن و مرد وارد ابعاد بیمار گونه گشته است و یکی از طرفین (چه زن و چه مرد، که البته این مشکل در مردان بسیار فراگیرتر است) قصد دارد همسرش را منحصر به خود کرده و حتی حقوق طبیعی او را نایده می گیرد.
در اینجا اصطلاحی که متخصصان و روان شناسان برای این مشکل عنوان می کنند «حسادت جنسی» است. البته در ابتدای امر شاید به نظر شما برسد که این رفتارهای خشک و غیرمنطقی همان سوءظن (پارانوید) است؛ اما ما باید عنوان کنیم که سوءظن، مشکلی است که فرد در ارتباط با همگان دارد و فرد مبتلا به آن ممکن است نسبت به تمام کسانی که با او در ارتباط هستند دچار این بد بینی گردد. اما «حسادت جنسی» مشکلی است که تنها در قبال همسر ظاهر شده و باعث می شود فرد مبتلا، شریک زندگی اش را به خاطر این مشکل بسیار تحت فشار و سختی قرار دهد. اگر کمی توجه کنید خواهید فهمید که حسادت جنسی تداعی کننده مفهوم شکاک بودن در زندگی زناشویی است که در گذشته و در فرهنگ عامیانه مردم از این اصطلاح استفاده می شد اما اصطلاح"حسادت جنسی" کلمه ای است که در متون روانشناسی به کار می رود و جایگزین اصطلاح "شکاک بودن" شده است ولی در اصل تداعی کننده همان معناست.
در ادامه لازم به ذکر است که تمام افکار و باورهایی که فرد مبتلا در ذهن دارد، واقعیت نداشته و تنها ساخته و پرداخته ذهن بیش از حد، حساس اوست.
همه ی ما در زندگی روزمره حسادت را تجربه کرده ایم. با اینکه احساس «حسادت» یک تجربه مشترک میان همه ی انسانهاست؛ اما دلیل و واکنش هر یک از ما، در مقابل این احساس کاملاً متفاوت است.
مطابق با تعاریف روان شناسان بالینی، حسادت جنسی یک واکنش پیچیده است که در برابر احساس تهدید و یا ترس از، از دست دادن و یا فقدان یک رابطه ارزشمند ایجاد می شود، پیچیدگی این واکنش به این علت است که دارای سه مولفه هیجانی، فکری و رفتاری است.
مولفه هیجانی – احساس رنج، خشم، عصبانیت، غم و اندوه، حسادت بردن، ترس، سوگ.
مولفه فکری (شناختی) - رنجش، سرزنش خود، رقابت و چشم و هم چشمی با همتایان، نگرانی در مورد تصویر بدنی خود، احساس ترحم و دلسوزی نسبت به خود
مولفه رفتاری – ضعف بدن، لرزش و تعریق، پرسش دائمی در مورد خود و تلاش برای کسب اطمینان، واکنشهای پرخاشگرانه و توام با عصبانیت.
در روابط زناشویی که حساسیت در حد مطلوب و مناسب وجود دارد، طرفین یکدیگر را همانطور که هستند پذیرفته و به احساسات هم احترام می گذارند و تمام تلاش زوجین در این جهت است که به استقلال عاطفی و روابط اجتماعی، کاری و خانوادگی همسر خود ارزش داده و مانع از آن نگردند. این حساسیتهای زناشویی (ارزش قائل شدن به علائق و خواسته های همسر) تا حد زیادی باعث قوی تر شدن و حتی هیجانی تر شدن روابط زناشویی می شود و بنابراین می تواند یک نیروی محرک مثبت در زندگی زناشویی به شمار رود. اما زمانیکه این احساس شدت یافته و جنبه غیرطبیعی و بیمارگونه به خود می گیرد، داستان کاملاً متفاوت می شود.
گاهی اوقات حساسیت زناشویی وقتی از حالت طبیعی خارج شده و تبدیل به حسادت جنسی می شود، باعث می گردد که روابط زناشویی طرفین دچار مشکل شد. و از طرف دیگر مناسبات اجتماعی طرفین نیز دچار مشکل گردد. برای مثال هنگامی که یک زن در محیطی مشغول به کار است که بیشتر همکاران او، مرد هستند و بطور طبیعی ارتباطات کاری و اجتماعی این خانم با مردان افزایش می یابد. حال اگر این خانم در ارتباطات اجتماعی خود حریم ها را به خوبی رعایت کند و حدوحدود خود و همکارانش را به خوبی بشناسد، مسلماً روابط اجتماعی وی بلااشکال است. اما گاه مشاهده می شود که شوهران این دسته از زنان به علت موقعیت کاری همسرشان، آنها را بسیار تحت فشار قرار میدهند و مقررات بسیار سخت و دست و پاگیری مانند ممنوعیت گفتگو با همکاران، عدم تماس تلفنی کاری و... را وضع میکند.
البته تصور نکنید که تنها برخی زنان شاغل دچار اینگونه مشکلات می گردند، نه، این طور نیست. در برخی مواقع زنانی که چنین همسرانی دارند حتی خانه دار هستند و شاید به نوعی از طرف همسرشان در خانه حبس شوند و اجازه هیچگونه تماس تلفنی، باز کردن درب منزل، برقراری رابطه دوستی یا فامیلی با آشنایان را نداشته باشند.
اینگونه واکنشهای بیمارگونه، آسیب بسیار جدی به روابط زناشویی وارد می آورد و در بسیاری از موارد باعث گسیخته شدن روابط زناشویی و طلاق می گردد.
نکته قابل توجه در مورد حسادت جنسی این است که عمدتاً این مشکل در مردان مشاهده می شود. البته زنان نیز مبتلا به این نوع مشکل می گردند اما شدت و فراوان آن کمتر است. مردی که دچار این مشکل است عموماً از مشکل خود مطلع است و واکنش او نسبت به این عارضه یا توام با سرزنش و مواخذه خود و یا تصدیق و تایید رفتار نادرستش است اگر شما دچار این مشکل هستید...
اگر شما جز آن دسته از افرادی هستید، که این مشکل شما را آزار میدهد باید بدانید که حسادت جنسی یک بیماری است و البته درمان آن کار سختی است و باید بدانید که اقدام برای دریافت خدمات مشاوره، بسیار مؤثر و مفید خواهد بود. اگر شما جز آن دسته افرادی هستید که سعی در پوشاندن مشکل خود دارید، در اولین گام باید بدانید که این مساله را به عنوان بیماری بپذیرید.
بهتر است سعی کنید نسبت به تمام رویدادها یا شرایطی که دید منفی و تهدید کننده ای دارید، خوشبین گشته و باورهای شناختی خود را تغییر دهید. برای حصول به این مرحله، هرگاه احساس تهدید کردید از خودتان بپرسید: چه شواهدی برای وجود خطر در این رابطه وجود دارد؟ چه دلایل منطقی داری که ارتباطات اجتماعی همسرت دچار مشکل است؟
به چه دلیل تلفن همراه همسرت را دائما ًچک می کنی؟ آیا واقعاً این رفتار من، وضعیت را خراب تر نمی کند؟
زمانی که این احساس در وجود شما شروع می شود، به خاطر آورید که همسرتان شما را دوست دارد و به عنوان یک زن
ایرانی و مسلمان بیشترین احترام و اهمیت را به رابطه خانوادگی و زناشویی میدهد. با خودتان مرور کنید که فرد دوست داشتنی هستید و هیچ دلیلی برای توجه کردن به این افکار ندارید.
یکی از بهترین روشهایی که می تواند برای درمان این مشکل به شما کمک کند، این است که از همسرتان کسب اطمینان کنید. مطمئن شوید که بیش از حد بهانه جویی و عیب جویی از همسرتان نکرده و او را تحت فشار قرار نمی دهید. در غیر اینصورت برای حل این مشکل از او نیز کمک بگیرید.
زندگی کردن با همسری که گاه ممکن است شما را از حقوق اولیه انسانی تان (مانند تماس تلفنی با اقوام و آشنایان، بیرون رفتن به تنهایی و خرید کردن و...) محروم کند، بسیارسخت و عذاب آور است. در ادامه توصیه هایی به همسران این دسته از افراد ارائه می گردد:
به خاطر داشته باشید که حسادت جنسی یک نشانه عشق و علاقه همسرتان به شماست. اگر همسرتان به رابطه با شما اهمیتی نمی داد، هیچگاه این مشکلات ایجاد نمی شد. به جای اینکه در مقابل بیماری همسرتان واکنش دفاعی نشان دهید سعی کنید او را درک کرده و از او حمایت کنید.
اگر مشاهده میکنید که همسرتان نسبت به برخی از رفتارها (مانند صحبت کردن با مردان یا زنان غریبه، صحبتهای تلفنی با همکاران جنس مخالف در منزل، بیرون رفتن از منزل به تنهایی (البته برای خانمها) و...حساسیتهای ویژه ای دارد، قبل از اینکه مشکلاتتان بیشتر شود، از بروز این رفتارها خودداری کنید.
در هر فرصتی که بدست می آورید به همسرتان عنوان کنید که چقدر او را دوست دارید و چرا او را برای زندگی مشترک انتخاب کرده اید؟ استفاده منظم از این روش و اطمینان دهی دائم به همسر، و همچنین صحبت کردن در مورد آینده خوبی که در انتظار زندگی مشترکتان خواهد بود، همگی باعث بهبود رابطه شما با همسرتان می شود.
به طور قطع حساسیت زناشویی و توجه دائم زوجین نسبت به یکدیگر امری طبیعی است و باعث با طراوات نگهداشتن ارتباطات زناشویی میان زوجین می گردد. اما زمانیکه این مساله از حد طبیعی خود خارج می گردد، باعث صدمات جدی به ارتباطات زناشویی می شود. اگر یادداشت اخیر را مطالعه کرده و راهبردهای آن را به کار بردید، اما ملاحظه کردید که هنوز زندگی زناشویی تان دچار مشکلات بسیاری است، توصیه می شود که حتماً از کمکهای تخصصی مشاوران بهره گیرید
دکتر کارپمن و دکتر اریک برن در مورد این مسئله که چرا افراد مجرد و متاهل از روابطی معنادار و شادیبخش بهرهمند نیستند، تحقیق کردند. آنها در مورد این موضوع اتفاق نظر داشتند که بسیاری از زوجها نمیتوانند راجع به مشکلات خود با یکدیگر صحبت کنند. آنها نمیتوانند خواستههای خود را در قالب جملاتی صریح و روشن بیان نمایند. دکتر کارپمن میگوید: «آنها باید بیاموزند که احساسات درونی خود را پیدا کنند و بدانند که واقعاً چه چیزی میخواهند و بعد از آن خواستهها را ابراز نمایند بدین ترتیب بسیاری از مشکلات آنها حل خواهد شد». هدف از این روش این است که در روابط زناشویی نوعی صمیمیت ایجاد شود و طرفین با بازگو کردن احساسات و انتظارات خود بتوانند نوع مشکل را شناخته و با آگاهی بیشتر به رفع آن بپردازند.
دکتر کارپمن موانع زیر را بر سر راه داشتن روابطی صمیمی شناسایی کرده است . او میگوید گاهی فرد موضوع مهمی دارد که میخواهد راجع به آن با همسرش صحبت کند ولی طرف مقابل این ارتباط را سد میکند و رابطه صمیمانه آنها به یکی از این چهار طریق سد میشود:
* مهربانی افراطی: یک فرد با مهربانی بیجا در بین صحبتهای همسرش وقتی متوجه میشود که او مشکلی دارد در عوض گوش شنوا بودن برای همسرش با گفتگویی محبتآمیز از اهمیت مشکلش میکاهد و بدون پرداختن به مشکل، نیاز لحظه ای او را به محبت برطرف می نماید و این در حالی است که باید با گفتگویی صحیح به بررسی دقیق مسئله پرداخت و ریشه های مشکل ساز قضیه را شناخت.
در حالت صمیمی شدن زوجها نسبت به یکدیگر پذیرا هستند .
* تندی: همسر با ترک ناگهانی گفتگو مانع ایجاد صمیمیت میشود در را به هم میکوبد، اتاق را ترک میکند و میگوید: «نمیخواهم راجع به آن صحبت کنم» و با رفتارهایی تند و ناگهانی رابطه را قطع میکند. بدین ترتیب طرف مقابل دچار ترس میشود و چنین برداشت می کند که موضوع اکنون هیچ گاه قابل حل نخواهد بود و همسرم مایل به درک خواسته های من نیست.
* پنهانکاری: همسر با پنهان نگه داشتن اطلاعات، نوازشهای مثبت و یا احساسات خوبی که میتوانند در حل مشکلات ارتباطی مفید واقع شوند، مانع ایجاد صمیمیت میشود.
* طفره رفتن: همسر با رفتار طفرهآمیز با عوض کردن موضوع و دور کردن دیگری از مسئله، از بیان مورد اصلی اجتناب میورزد. گاهی موضوع اصلی فراموش میشود و یا اینکه احساس میکند تلاش برای برگشتن به آن، بیهوده است و ارزشی ندارد.
دکتر کارپمن، برای ایجاد صمیمیت بیشتر بین زوجها، در هنگام صحبت در مورد اموری که برایشان مهم است چند راهکار مهم ارائه می دهد .
* گرامی داشتن: همسران با کسب این مهارت به یکدیگر اجازه میدهند که به وسیله رفتار کلمات، لحن صدا و نوازش بدنی این پیام را به یکدیگر بدهند که همانند گنجینهای برای هم ارزشمند هستند؛ به یکدیگر توجه نموده و روابط برایشان بسیار با اهمیت است. یکدیگر را گرامی میدارند و رفتاری در پیش میگیرند که طرف مقابل زیبا، جذاب و قدرتمند به نظر برسد. چنین همسرانی در هنگام گفتگو در مورد هر موضوعی حداقل با ده درصد از صحبت های طرف مقابل موافقت دارند و به همین ده درصد توجه مینمایند و از همانجا شروع به ساختن رابطه نماید.
* توانایی صمیمی شدن: این روش در ابتدا بازخوردی غیرکلامی است. در این حالت زوجها نسبت به یکدیگر پذیرا هستند و با رفتاری که از خود بروز میدهند یکدیگر را دعوت میکنند تا هر آنچه را که میخواهند بگویند.وقتی شخصی احساس کند مورد پذیرش دیگری است نیمی از ادراک های منفی خود را از دست می دهد و با آرامش بیشتری مشکل ذهنی خود را مطرح می نماید.
* رها شدن: زوجین حوادث و مشکلات گذشته خود را بیان مینمایند و افکار و احساسات درونی خود را آشکار میسازند. نقابهای خود را به سویی نهاده و میگویند که صحبت از چه چیزی برایشان دشوار است همچنین به یکدیگر فرصت توضیح و دفاع میدهند. و هیچگاه از آنچه که آشکار میشود در آینده سوء استفاده نمیکنند.
* تعهد: زوجهای متعهد برای حل مشکل خود آنقدر تجزیه و تحلیل مینمایند تا آن را حل کنند، آنها صبور هستند و هر یک خود را در حل مسئله به وجود آمده مسؤول و متعهد میداند. هیچ یک سعی ندارند به دنبال مقصر باشند بلکه هردو خلاقانه به فکر مسئله گشایی بوده و زمینه را برای آزمون و خطا و کشف راه حل مفید فراهم می کنند. و هر دو با مشارکت یکدیگر در این امر تلاش می کنند.
ای خوشا مستانه سر در پای دلبر داشتن
دل تهی از خوب و زشت چرخ اخضر داشتن
نزد شاهین محبت بی پر و بال آمدن
پیش باز عشق آئین کبوتر داشتن
سوختن بگداختن چون شمع و بزم افروختن
تن بیاد روی جانان اندر آذر داشتن
از برای سود، در دریای بی پایان علم
عقل را مانند غواصان، شناور داشتن
پروین اعتصامی