اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

لذت از زندگی

آیا فشار کار و زندگی طاقتتان را تمام کرده است؟ آیا تنها تفریح شما نگاه کردن به ویترین مغازه هاست؟ آنهم وقتی با عجله از پیاده رو می گذرید؟ شما هم به ندرت شام شب را به همراه خانواده به بیرون از منزل می روید؟ ترجیح می دهید نان و پنیر و انگور بخورید تا هزینه بالای یک شام را به رستوران بدهید؟ آیا مثل بسیاری از افراد دیگر از پرداخت هزینه های این چنینی احساس گناه می کنید؟ و یا هنگام تفریح و یا بعد از آن احساس رضایت به شما دست می دهد؟ در مورد آخر به خودتان تبریک بگویید.

برای بسیاری از افراد تماشای فیلم، خرید از فروشگاه، لم دادن روی کاناپه، مطالعه کتاب شعر و داستان، حتی خوردن غذا در رستوران به همراه خانواده باعث ایجاد نشاط می شود. معمولاً خانم ها با مختصر خوش گذرانی احساس گناه کرده از عمل خود پشیمان می شوند.

عده ای از افراد بخصوص کسانی که شاغل هستند و در ضمن از والدین پیر خود هم مراقبت می کنند فرصتی برای رسیدگی به خود ندارند و به شدت از خوش گذرانی احساس گناه می کنند. حتی اگر آنها را مجبور کنید برای مثال به استخر بروند و کمی تفریح کنند، همانطور که به پشت ، روی آب خوابیده اند در فکر رتق و فتق امور خویشند. « اول این کار را انجام می دهم، بعد به مدرسه سارا می روم، بعد عکسها را از عکاسی می گیرم و ...»

(من سه فرزند دارم، مادر هستم، همسر هستم، شاغل هستم و ... پس کی باید خودم باشم؟ تنها تفریح من این است که هنگام خواب از پنجره اتاقم به ستاره ها نگاه کنم و لذت ببرم!)
شاید وقت آن رسیده که کمی فکر کنیم. بعضی از ساعات عمر فقط مال ماست و نباید با هیچ فرد دیگری شریک شویم. چقدر ساعات مفید که دیگران از ما دزدیده اند؟! چقدر ساعات ارزشمند که خودمان به دیگران هدیه کرده ایم؟!

برای گروهی از مردم هر نوع تفریح و لذت با احساس گناه همراه است. جالب اینجاست که همه ما افراد بالغی هستیم و کسی نمی تواند ما را مجبور کند به شکل خاصی زندگی کنیم.
چرا خودمان خود را مجبور می کنیم طوری زندگی کنیم که دیگران بپسندند نه آن طور که احساس لذت کنیم؟

بیشتر ما طوری رفتار می کنیم که گویی در " رژیم لذت از زندگی" بسر می بریم! « نه الان نمی توانم بنشینم دیر شده، نه وقت ندارم خانم X منتظر من است، باشه برای بعد ...»

گاهی به تلویزیون نگاه می کنیم ولی چون کار مهم تری را در پیش داریم احساس گناه می کنیم.

آیا احساس گناه و لذت واقعی با هم سازگارند؟!

بعضی می گویند «مگر بچه شده ام » در واقع لذت بردن و خوشحالی را مخصوص دوران کودکی می دانند و بس.

بعضی می گویند« وقتی کارها تمام شد به تفریح می رویم» اما کارها کی تمام می شود؟!

شاید این عمر هدر رفته برای همه ما تجربه شده است. وقت آن رسیده که منطقی باشیم. اگر فکر می کنید سزاوار یک زندگی شاد و بانشاط هستید، کمی به بدن و روحتان استراحت بدهید و با انرژی بیشتر به زندگی ادامه دهید. به راستی از چه چیز لذت می برید؟! آن را به بدنتان هدیه کنید.

باز هم جایى هست

جامعه‏اى زنده است که در میان افراد آن امید به زندگى و امید به آینده موج بزند.

در تابستان سال 77، یکى از فارغ‏التحصیلان دانشگاه علوم پزشکى شهید بهشتى، جهت نوشتن پایان‏نامه دکتراى خویش به ابتکار جالبى دست زد. او در مرکز پزشکى لقمان (بیمارستان مسمومان تهران) حاضر شد و با یکصد تن از پسران نوجوان و جوانى که در فاصله سنى 16 تا 30 سالگى بودند و به قصد خودکشى، اقدام به مصرف سم کرده بودند، مصاحبه کرد.



انتخاب این گروه سنى چندان تصادفى نبود. او پیش از آن مى‏دانست که 70 تا 80 درصد از موارد خودکشى در مملکت ما، بین جوانان 16 تا 30 ساله اتفاق مى‏افتد.



در این بررسى ، 37 درصد افراد به خاطر شکست‏هاى عشقى، 21 درصد به خاطر بیمارى‏ها و اختلالات روحى و روانى ، 20درصد به خاطر اختلافات خانوادگى ، 7 درصد براى از دست دادن حمایت‏هاى اجتماعى ، تحقیر و بى‏توجهى از سوى دیگران ، 6 درصد به خاطر بلندپروازى و توقعات بیجا، 4 در صد به خاطر تهمت و 2 درصد به جهت مشکلات مالى اقدام به خودکشى کرده بودند. 3 درصد افراد هم دلایل دیگرى براى اقدام خویش داشتند.



از این حرف‏ها بگذرم و برگردم به کلام نخست خویش: کشف یک ارتباط! یافته‏اى بسیار مهم و اساسى.



در این بررسى از کل افراد مورد تحقیق، تنها 6 درصد گفته‏اند که در طول 6 ماه گذشته نمازهاى واجب خود را مرتب خوانده‏اند؛ در حالى که 94 درصد باقی مانده یا اصلاً اهل نماز نبوده‏اند و یا به ندرت و گاهى اوقات نماز خوانده‏اند.



خیلى‏ها در توجیه این که آدم‏هاى مذهبى کمتر دست به خودکشى مى‏زنند ، قلم‏فرسایى کرده‏اند. گفته‏اند که آنها داراى عزت نفس و مسئولیت اخلاقى‏اند. اعتقاد به بخشایش خدا و مبارزه با وسوسه‏هاى شیطانى (نظیر خودکشى) دارند و به عدالت خدا و روز واپسین معتقدند! بگذارید من هم جمله‏اى بگویم: کسى که وضو مى‏گیرد و در مقابل خداى خویش سر به سجده مى‏نهد و ازاعماق جان فریاد مى‏زند:

عزم آن دارم که امشب مست مست

پس به یک ساعت ببازم هر چه هست

وقتى از همه جا بریده شود و تار و پود امیدش از همه بگسلد ، باز هم جایى دارد که چشم به سوى او گرداند و در لایه‏هاى تودرتوى جان خویش به او و مهربانى‏هاى او دل خوش کند.

این سرمایه ی بزرگى است که دیگران ندارند و اسف‏بارتر آن که یک عمر از نداشتن آن هم بى‏خبرند!

محبت

حدیث اسلامی: هل الدین الاالحب. آیا دین غیر از محبت چیزی است ؟

حافظ: نهال دوستی بنشان که کام دل ببار آرد
درخت دشمنی برکن که رنج ببشمار آرد

بودائیسم ـ دهاماپادا: یک عقل صحیح و درست خدمتی را خواهد کرد که نه یک پدر و نه یک مادر و نه یک خویش می کنند.

کنفوسیوس ـ آنالکتها‌1: یک جوان هنگامی که در خانه است باید نسبت به پدر و مادر و در خارج نسبت به بزرگتران با محبت و احترام باشد، بایستی مشتاق و درستکار باشد. بایستی محبت او نسبت به همه جوشان بوده و دوستی نیکو را در خود پرورش دهد.

دین کنفوسیوس: لائوتان از کنفوسیوس پرسید: منظور شما از نیکوکاری و درستی چیست‌؟ کنفوسیوس گفت: «منظور این است که در عمیق ترین باطن قلب خود نسبت به همه چیز محبت روا داریم، همة مردمان را دوست بداریم و سخت از افکار خودخواهانه بپرهیزیم. این است ماهیت نیکوکاری و درستی» در جائیکه محبت باشد جدائی نیست.

دین تائو «کان ینگ یین»: با همه به مدارا و حسن سلوک و محبت رفتار کن

کتاب امثال سلیمان نبی 15: خوان به قول درجائی که محبت باشد بهتر است از گاوپرواری که با آن عدوات باشد.

رساله اول یوحنای رسول باب چهارم: ای حبیبان یکدیگر را محبت بنمائیم زیرا که محبت از خداست و هر که محبت می نماید از خدا مولود شده است و خدا را می شناسد و کسی که محبت نمی نماید خدا را نمی شناسد زیرا خدا محبت است.

امانوئل کانت: فرق است میان آن کسی که عملی از روی تمایل طبیعت انجام می دهد و آن که برای ادای تکلیف احترام به قانون می کند، اولی حظ نفس برده و دومی ادای وظیفه کرده است.

‌یوهان گتلیپ فیخته: ظهور نیکی در اشخاص تجلی و نمایش ذات حق است و ذات حق منشاء درستی اخلاق و کردار است.

شوپنهاور: شفقت بسیار خوب و بنیاد اخلاق می باشد، اما سعادت و آزادی تام در سلب کلی اراده و خواهش است.

اگوست کنت: ترقی نوع انسان بسته به میزان غلبه جنبة انسانی بر جنبة حیوانی است. هنوز حس خودپرستی در مردم غالب است و مدار امر برزد و خورد و جنگ و جدال است.

چارلز داروین: بزرگترین کمال که موجودات جاندار در سیر تحولی و تکاملی به آن رسیده اند پدید آمدن عواطف و احساسات قلبی است که در انسان بوجود آمده است و انسان اگر می خواهد حیوان نباشد باید رحم و مروت و کرم و شجاعت و نوع پرستی و خیر خواهی را در خود بپرورد.

هربرت اسپنسر: چون در تکامل زندگی باید کثرت به وحدت برسد مردم باید به معاشرت زندگی کنند و تا حدی دست از خود خواهی بردارند و رعایت حال دیگران را کنند. هر فردی باید خوشی دیگران را هم بخواهد.

فردریش نیچه: خودپرستی حق است و شفقت ضعف نفس و عیب است. حالا که خوب یا بد بدنیا آمده ام باید از دنیا متمتع شوم هر چه بیشتر بهتر. برای حصول این امر اگر هم بیرحمی و مکرو فریب و جدال و جنگ لازم آید انجام میدهم . آنچه مزاحم و مخالف این فرض است اگر چه راستی و مهربانی و فضیلت و تقوی باشد بد است.

ارسطو: خودخواهی ازآن جهت بداست که غالب مردم برتری که برای خودنسبت بدیگران قائلند در تحصیل مال یا جاه یا لذتها است.

ولتـر: علم انسان را دانشمند میکند ولی آدم نمی کند.