اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

اخطارهای دنیای مجازی ،کسب و کار در فضای مجازی و تحلیل فضای فرهنگی ،سیاسی و اجتماعی

دکتر بهروز نقویان دکترای مدیریت ، مدیر عامل شرکت تولید نرم افزارهای هوشمند ، خواننده پاپ و محلی خراسان شمالی ،مشاور شهرک صنعتی ایران مشاور دیجیتال مارکت و صادرات

بازگشت به عشق

خوشبختی در روابط زناشویی مانند پول است؛ شاید بتوان آن را به راحتی به دست آورد؛ اما نگهداشتن آن برای مدت زمان طولانی کار هر کسی نیست. زوجین کار می کنند، پول درمی آورند و هزاران سختی و مشکل را پشت سر می گذارند تا بتوانند با کسی که دوستش دارند به راحتی زندگی کنند.

شما می توانید با حضور عشق در زندگی ، سلامت روابط زناشویی را بیمه کنید ولی اگر تنها به همسر خود عادت کرده اید، ممکن است روزی از این عادت دلزده شوید. اگر خواهان عشق در روابط زناشویی هستید، باید عشق بی قید و شرط را به همسر خود هدیه کنید، زیرا تنها عشق ضامن بقای روابط زناشویی است.

وقتی هنوز با یکدیگر ازدواج نکرده اند، برای جلب رضایت همدیگر خودشان را به آب و آتش می زنند؛ ولی بعد از ازدواج از تب و تاب اولیه می افتند. چرا؟ آیا اهمیت زندگی مشترک کمتر از آن است که برای بازگشت آن به مدار عشق دوباره خودتان را به آب و آتش بزنید؟

مطمئن باشید یک پدر موفق بودن و یک همسر فوق العاده بودن ارزش آن را دارد که دوباره از خود فداکاری نشان دهید.

فراموش نکنید با ازدواج به آخر خط نرسیده اید، بلکه به شروع همه چیز رسیده اید و باید برای حفظ زندگی مشترک خود تلاش کنید تا نتیجه زحمات گذشته شما به هدر نرود.

اکنون که صاحب زندگی شده اید، باید بدانید به منظور تقویت آن ، چه کارهایی انجام دهید تا خوشبختی را در روابط زناشویی بیمه کنید.


گوش کنید، صحبت کنید

هیچ احساسی بدتر از آن نیست که کسی در عین این که متآهل است ، احساس تنهایی کند و نتواند حرفهایش را با شریک زندگی خود در میان بگذارد.

یک قلم و کاغذ بردارید و حساب کنید یک هفته چند ساعت یا چند دقیقه است. سپس به این سؤال پاسخ دهید که چقدر از این زمان را به گفتگو با همسرتان اختصاص می دهید.

30 دقیقه ، یک ساعت ، 10 ساعت؟ از همسر خود بپرسید آیا این زمان برای او کافی است تا تمام حرف ها و مشکلاتش را با شما در میان بگذارد.

به جای این که هر شب بعد از رسیدن به خانه جایی بنشینید، تلویزیون نگاه کنید یا روزنامه بخوانید، با همسرتان صحبت کنید و اگر وقتی باقی ماند به سایر کارهایتان بپردازید.

هنگامی که همسر شما کنارتان می نشیند تا با شما صحبت کند روزنامه را به کناری بگذارید و تمام وقت خود را به او اختصاص دهید.ممکن است بگویید که تمام طول روز را کار می کنید و شب که به خانه برمی گردید خسته می شوید، ولی نباید از این بهانه برای نادیده گرفتن نیاز همسرتان به صحبت کردن سوء استفاده کنید.

باید طوری برنامه ریزی کنید که همیشه فرصت کافی برای صحبت کردن با همسرتان داشته باشید. برای آن که از همسرتان شناخت کافی داشته باشید، باید مقدار زیادی از زمان خویش را صرف گفتگو با او درباره علایق و طرز تفکر یکدیگر کنید. این کار باعث می شود همدیگر را بهتر بشناسید.

در کنار صحبت کردن با همسر باید وقت کافی نیز به گوش کردن حرف های او اختصاص دهید. فراموش نکنید خوب گوش کردن ، کامل کننده حلقه روابط زناشویی است.

انسان ها ناخودآگاه جذب کسانی می شوند که به حرف های آنان مشتاقانه گوش می کنند. با خوب گوش کردن می توانید موانعی را که سر راه زندگی مشترکتان قرار دارد به راحتی برطرف کنید.

در غیر این صورت همسر شما تصور می کند برای همه وقت کافی دارید و تنها برای او وقت ندارید و کم کم از شما فاصله می گیرد.

روان شناسان ثابت کرده اند گوش کردن باعث افزایش مهر و علاقه در زندگی مشترک می شود. نیمی از مشکلات زوجین در زندگی زناشویی از خوب گوش نکردن شروع می شود و نهایتاً آنها را دچار سؤتفاهم و مشکلات بعدی می کند

تعریف کنید، احترام بگذارید

اگر به دنبال راهی می گردید تا نزد همسر خود محبوب تر شوید، می توانید از تکنیک تعریف و تمجید استفاده کنید.

در تعریف و تمجید، نیرویی جادویی نهفته است که به کمک آن می توانید به اعماق قلب همسر خود نفوذ کنید. اگر می خواهید بیشتر در قلب همسر خود نفوذ کنید، باید در تعریف و تمجید سخاوت بیشتری نشان بدهید.

دیل کارنگی نویسنده کتاب معروف «آیین دوست یابی» در این زمینه گفته است «از صمیم قلب تایید کنید و در تحسین دست و دلباز باشید». زوجین در ابتدای زندگی به علت این که شناخت زیادی از یکدیگر ندارند در کارهای خود دچار شک و تردید می شوند.

هنگامی که همسر شما کنارتان می نشیند تا با شما صحبت کند روزنامه را به کناری بگذارید و تمام وقت خود را به او اختصاص دهید.ممکن است بگویید که تمام طول روز را کار می کنید و شب که به خانه برمی گردید خسته می شوید، ولی نباید از این بهانه برای نادیده گرفتن نیاز همسرتان به صحبت کردن سوء استفاده کنید.

شما می توانید برای برطرف کردن شک و تردید و به منظور افزایش مهر و علاقه در روابط زناشویی از این نیروی عظیم که در دسترس شماست استفاده کنید. این کار برای شما خرجی ندارد.

مطمئن باشید پیرامون شما انسان های بسیاری وجود دارند که برای شنیدن کلامی تحسین آمیز حاضرند به هر کاری دست بزنند. شاید همسر عزیز شما یکی از این افراد باشد. ارزش و احترامی که برای همسر خود قائل هستید، به طور مستقیم بر افکار، گفته ها و اعمال او تاثیر می گذارد.

شما با این کار باعث می شوید او از زندگی لذت بیشتری ببرد و اعتماد به نفس بیشتری پیدا کند و به راحتی و بدون اضطراب با دیگران ارتباط برقرار کند.

احساس با ارزش بودن به معنای قبول شایستگی ها و لیاقت احترام داشتن برای همسر تلقی می شود، اما در صورت کمبود این احساس این باور به او دست می دهد که لایق یک زندگی خوب نیست و وضع روحی او هر روز بدتر می شود و نهایتاً وضع زندگی هرگز بهبود نخواهد یافت.


ابراز علاقه کنید

بی توجهی رفتاری است که هیچ انسانی نمی تواند آن را تحمل کند و غیر قابل تحمل بودن آن زمانی به اوج می رسد که بی توجهی از جانب همسر باشد.

آیا همسر خود را واقعا دوست دارید و به او و نیازهایش توجه کافی می کنید یا در نتیجه سال ها زندگی مشترک فقط به او عادت کرده اید؟ دوست داشتن با عادت کردن به همدیگر فرق دارد.

شما می توانید با حضور عشق در زندگی ، سلامت روابط زناشویی را بیمه کنید ولی اگر تنها به همسر خود عادت کرده اید، ممکن است روزی از این عادت دلزده شوید. اگر خواهان عشق در روابط زناشویی هستید، باید عشق بی قید و شرط را به همسر خود هدیه کنید، زیرا تنها عشق ضامن بقای روابط زناشویی است.

عشق و محبت یک فلش دوطرفه است. هر چقدر بیشتر به همسر خود عشق بورزید، به او بیشتر توجه کنید، او هم شما را بیشتر دوست خواهد داشت. شما باید از هر طریقی که می توانید به همسر خود محبت کنید؛ بعضی زوج های جوان فکر می کنند فقط با خرید کادوهای گرانقیمت می توانند علاقه خود را به همسرشان نشان دهند ولی حقیقت این است که همسر شما به جای کادوهای گرانقیمت، بیشتر به رفتار محبت آمیز شما نیاز دارد.

گاهی یک شاخه گل سرخ یا یک عبارت «عزیزم دوستت دارم» تاثیری بر همسر می گذارد که گرانقیمت ترین هدیه دنیا جای آن را نمی گیرد.

هدیه دهید، غافلگیر کنید

هدیه دادن یکی از قدیمی ترین زبان های بیان عشق است ، حتی برخی از حیوانات به یکدیگر هدیه می دهند.

پنگوئن های قطب جنوب، در سرزمین بایر خود برای هدیه دادن حق انتخاب زیادی ندارند، اما پنگوئن نر در میان قلوه سنگ ها جستجو می کند و وقتی سنگ صاف و براقی می یابد آن را برمی دارد و پیش پای جفت خود می اندازد.

اگر در قطب جنوب گل سرخی وجود داشت، حتما پنگوئن آن را انتخاب می کرد. مایه تأسف است که انسان ها خود را از چنین هدیه با ارزشی که قیمت چندانی هم ندارد محروم می کنند و گل دادن را تنها محدود به روز تولد یا عیادت از بیمار کرده اند.

شما می توانید با هدیه دادن ، زندگی و محل سکونت خود را سرشار از امواج مهر و محبت کنید. به ارزان بودن هدیه ای که می خواهید بدهید فکر نکنید، بعضی اعمال محبت آمیز دارای امواج کوچک ولی خاصی است که بسیار دورتر از امواج هدایای گران قیمت می روند.

شما باید اینقدر به کار خوب خود ادامه دهید تا مهربانی و هدیه دادن بخشی از وجود شما شود. نگران نباشید که هدایای شما بی ارزش یا تکراری شوند. مطمئن باشید هیچ وقت این اتفاق نمی افتد. گرانترین هدیه حاکی از بالاتر بودن میزان عشق نیست. مهم این است که شما هنگام هدیه دادن به فکر همسر خود بوده اید.

بزرگترین هدیه ای که می توانید به همسر خود هدیه دهید عشق بی قید و شرط است. عشق بدون قید و شرط نه تنها به فردیت هرکس احترام می گذارد بلکه آن را پرورش می دهد؛ حتی اگر جدایی یا از دست دادن همدیگر را به همراه داشته باشد.


امنیت عاطفی

امنیت، محبت و پول سه چیزی هستند که هر انسانی در زندگی به آن ها نیاز دارد. امنیت نیاز مشترک تمام انسان هاست. هیچ کسی روی کره زمین وجود ندارد که به امنیت نیاز نداشته باشد.

وجود بعضی ارگان های دولتی نظیر پلیس و ارتش گواه این نیاز انسان ها و ملت ها برای تأمین امنیت جانی و منافع ملی آنهاست. مردم به امنیت در شغل، محیط خانواده و جمع دوستان نیاز دارند، اما در روابط زناشویی امنیت مهمتری وجود دارد که فقط به وسیله شما، نه به کمک سازمان های دولتی تأمین می شود و آن امنیت عاطفی همسر شماست.

اولین وظیفه زوجین در قبال یکدیگر تولید امنیت عاطفی است. امنیت عاطفی همسر شما وقتی تأمین می شود که احساس کند شما به او نیاز دارید.

اگر همسر شما در روابط زناشویی احساس ناامنی کند، حسادت ایجاد می شود و حسادت عاطفی تقاضایی است که تنها با دریافت مهر و محبت بیشتر برطرف می شود.

شما باید این احساس را در همسر خود ایجاد کنید که او را در کره زمین بیشتر از هر کس دیگری دوست دارید و برای رسیدن به خوشبختی به او نیازمندید.


غذای سوخته ،دست پخت عاشقانه

«زندگی» یک فرآیند روبه رشد است. همسران در ابتدای ازدواج هر دو بی تجربه اند و در مسئولیت پذیری تجربه چندانی ندارند. وقتی همسر شما اشتباهی می کند، سریعاً درباره اشتباه او قضاوت نکنید. فکر کنید که خودتان هم ممکن است در آینده اشتباه بکنید.

آیا دوست دارید با شما بد برخورد شود؟ بیان این موضوع خنده دار است ، اما یکی از بزرگترین مشکلات زوج های جوان در ابتدای زندگی مشترک مسئله پخت و پز است. مهم نیست چه کسی مقصر است ؛ والدینی که به فرزندان خود پخت وپز یاد نداده اند یا همسرانی که بیشتر به غذای خوشمزه فکر می کنند تا روابط عاشقانه. به هر حال در ابتدای زندگی مشترک ممکن است همسر شما توانایی زیادی در پخت و پز نداشته باشد و حتی گاهی غذای خام و سوخته به شما بدهد، ولی به او برچسب نزنید (تو اصلاً آشپزی ات خوب نیست، یا...) و او را تحقیر نکنید.

بزرگترین هدیه ای که می توانید به همسر خود هدیه دهید عشق بی قید و شرط است. عشق بدون قید و شرط نه تنها به فردیت هرکس احترام می گذارد بلکه آن را پرورش می دهد؛ حتی اگر جدایی یا از دست دادن همدیگر را به همراه داشته باشد.

مطمئن باشید بعد از چند بار غذای سوخته یا خام خوردن، همسر شما به یک آشپز حرفه ای تبدیل می شود و شما دیگر غذای سوخته نمی خورید. خوردن غذای سوخته بعداً به یکی از خاطرات فراموش نشدنی زندگی شما تبدیل می شود. فکر نکنید اگر همسر خود را جلوی جمع ضایع کنید، او تصمیم می گیرد دقت بیشتری کند و دست پختش بهتر شود.

شما با این کار چاشنی عشق را از غذای خود حذف کرده اید و به جای آن به غذای خود سم ِ ترس را افزوده اید. او به جای این که با عشق برای شما آشپزی کند با ترس آشپزی می کند تا مبادا شما غذای سوخته یا نپخته بخورید.

مطمئن باشید با هر قاشقی که از غذای توام با ترس بخورید احساس لذت و شادابی را از زندگی خود دور کرده اید.

شما فقط سیر می شوید ولی لذت نمی برید. به این فکر کنید که ممکن است همسر شما یک عمر به خاطر این ترس ها، از هرگونه تغییر و تحول مثبت در زندگی خودداری کند.


معذرت می خواهم ، اشتباه کردم

برای برخی عشق وامی بانکی است که باید به اقساط پرداخت شود. عشق وام نیست. بعضی ها به غلط فکر می کنند نباید بیش از حد به همسر خود ابراز علاقه کنند، زیرا ممکن است او از عشق سیر و برایش عادی شود.

این اشخاص فراموش کرده اند که انسان ها کبوتر نیستند که برای اهلی کردن آنها بالهایشان را ببندیم و کم کم به آنها غذا بدهیم و این ترس را در آنها به وجود بیاوریم که در صورت فرار کردن از گرسنگی می میرند.

چنین انسان هایی از ترس این که مبادا همسرشان آنها را ترک کند اقدام به این کار می کنند. همان طور که کبوترها فقط به خاطر غذا در خانه می مانند نه بخاطر عشق به صاحبشان.

برای رسیدن به خوشبختی ، عشق بی قید وشرط ، امنیت عاطفی و... شرطی وجود دارد و آن این است که ببینید در زندگی سابق خود چقدر اشتباه کرده اید و آیا حاضرید از همسر خود به خاطر اشتباهاتتان معذرت خواهی کنید، یا غرورتان به شما اجازه انجام چنین کاری را نمی دهد.

ارتباط مستحکم و پابرجا در روابط زناشویی نصیب کسانی می شود که به اهمیت آن پی برده اند و حاضرند از همسر خود به خاطر اشتباهاتی که در حق او مرتکب شده اند، معذرت بخواهند.

در حقیقت عذرخواهی خالصانه، برتر از تشخیص اشتباه است و نشان می دهد شما اشتباهاتتان را به رسمیت شناخته اید و آنقدر به رابطه زناشویی تان اهمیت می دهید که می خواهید از همسر خود عذرخواهی کنید.

فراموش نکنید هیچ کس در دنیا وجود ندارد که همسری به خوبی شما داشته باشد. مطمئن باشید با به کار بستن این پیشنهادها می توانید کلیدی برای باز کردن قفل مشکلات زندگی مشترک خود بیابید و آن را باز کنید. درنگ نکنید.

این کلید را هرچه سریع تر در قفل قرار دهید و آن را باز کنید. امروز به جای این که دست خالی به خانه برگردید، یک شاخه گل برای همسر خود بگیرید و با صدای بلند به او بگویید دوستش دارید.

عشق

یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب کز هر زبان که می شنوم نامکرر است ( حافظ)

عشق چیست؟ و چه نقشی می تواند در ازدواج ایفا نماید؟ شاید تفکر و تعمق در مورد جواب این سؤال خالی از لطف نباشد چون تاکنون خیلی ها این سؤال را از خود پرسیده اند و خواهان رسیدن به جواب صحیحی از آن هستند.

عده ای می گویند عشق احساسی است که انسان آن را متوجه شیء یا شخص خاصی می کند و این احساس در افراد مختلف متفاوت است. عشق برای یک هنرمند، برای یک پزشک، و برای یک روحانی دارای معانی مختلفی است و از زوایای متفاوت تعبیر می شود.

از دیدگاه «اریک فروم» عشق حد اعلای دوست داشتن است. وی می گویددر مرحله عشق ورزی معمولاً ما با دو دسته افراد برخورد می کنیم: دسته اول عاشقانی هستند که جز خودشان به فرد دیگری فکر نمی کنند و به عبارت دیگر قبل از هر چیز عاشق خود هستند،دسته دوم افرادی هستند که حاضرند جان خود را در راه معشوق بدهند. در نظر بیشتر روان شناسان کلمه عشق فقط به عمل دسته اخیر اطلاق می گردد و برای افراد دسته نخست کلمه دوست داشتن را به کار می برند.

«پاراسلوس»، دانشمند معروف یونان قدیم در زمینه عشق می گوید: «آن کس که هیچ نمی داند به هیچ چیز عشق نمی ورزد؛ آن کس که قادر به انجام هیچ کاری نیست، هیچ نمی فهمد؛ آن کس که هیچ نمی فهمد، بی ارزش است. اما آن کس که می فهمد، عشق می ورزد، تیزبین است، می بیند...».

امروزه روان شناسی عشق، به ما می فهماند که زمانی بشر خوشبخت تر و جهان بهتر خواهد شد که موجودات انسانی قلب های خود را بگشایند و گرمی عشق را در روابط خود بپذیرد. آنچه نیاز دنیاست، عشق است، و هر انسانی بدان نیازمند است. نیاز به عشق خصیصه ای است که در همه انسان ها وجود دارد و از همان کودکی در وجود انسان به ودیعه گذاشته شده است.

در سال 1915 گزارشی در باره شرایط مؤسسه نگهداری نوزادان در آمریکا ارائه شده محققین، نوزادان این مؤسسه را به دو دسته تقسیم نمودند. به دسته اول از لحاظ تغذیه و بهداشت کاملاً رسیدگی شد، به طوری که هیچگونه مشکل سوء تغذیه ای و یا بهداشتی و درمانی نداشتند، ولی با آنها ارتباط عاطفی برقرار نمی گشت؛ دسته دوم علاوه بر این که از لحاظ تغذیه ای و بهداشتی مانند دسته اول در وضعیت مطلوبی به سر می بردند، با آنها ارتباط عاطفی نیز برقرار می شد؛ نوزادان را در آغوش می گرفتند، نوازش می کردند، و با آنها بازی می کردند. پس از سه سال وقتی نوزادان دسته اول و دوم را با هم مقایسه کردند، تفاوت های چشمگیری بین آنها دیده شد. نوزادان دسته اول از نظر رشد اجتماعی نسبت به همسالان خود عقب تر بودند و حتی 15% آنها جان خود را از دست دادند.

تحقیقات انجام شده توسط «دنیس» و «اسکیلز»، ( 1990) نشان می دهد کودکانی که کمتر از اندازه طبیعی مورد توجه بزرگسالان قرار می گیرند در بعضی موارد عقب ماندگی هایی پیدا می کنند. پس عشق چه نیروی عظیمی است که نوزادی که این نیروی ظریف عشق را نه می شناسد و نه می فهمد، در وجودش آن چنان نیازی به عشق وجود دارد که فقدانش می تواند بر رشد و پرورش او تأثیر عمیق بگذارد.

کسی کز عشق خالی شد فسرده است گرش صد جان بود، بی عشق مرده است (نظامی)

عشق، عامل مهمی در زندگی انسان است. انسان نیاز به توجه دارد و به دنبال این نیاز است، نیاز به دوست داشتنی بودن و دوست داشته شدن. اکثر مردم در تلاشند کاری انجام دهند که دوست داشتنی باشند و از راه های مختلف سعی می کنند به این هدف برسند. از همه انتظار داریم ما را دوست بدارند و هر کس که این کار را نکند، محکومش می کنیم، باورمان شده که در زندگی همه متعهدند ما را دوست بدارند؛ کمتر به این مطلب فکر می کنیم که دوست داشته شدن ما ارتباط زیادی به قدرت دوست داشتنمان دارد.

همه ما به دنبال عشق کامل می گردیم، بعضی احساس می کنند عشقی باید در زندگی آنها باشد که شایسته آن هستند. اینها طالب روابط رویایی، بدون درگیری و سراپا گرمی، ادراک، پذیرش و مهربانی هستند بسیاری از اوقات را صرف مقایسه آنچه برخلاف میلشان است و آنچه به نظر شایستگی آن را دارند، می کنند، همواره در پی عشق کاملند.

به عبارتی، انسان دردِ بودن دارد و می خواهد در اذهان باقی بماند. به خاطر همین است که هدیه ای می دهد، به رسم یادبود چیزی می نویسد به عنوان یادگار، و کارهایی انجام می دهد به یاد ماندنی. از طرفی انسان نیازمندِ با هم بودن و در ارتباط بودن است. عده ای می پندارند مشکل عشق، مشکل معشوق است نه مشکل استعداد دوست داشتن. مسئله تنها پیدا کردن معشوق مناسب است و یا محبوب دیگران بودن، در حالی که عشق فضایی وسیع تر و عمیق تر از این دارد.

خانواده های صمیمی

امروزه خانواده ها زیر فشار روحی شدیدی قرار دارند. به نظر می رسد که همه، از پدر گرفته تا مادر و حتی بچه ها سرگرم برنامه های پرتکاپوی خودند. در یک دنیای ایده آل، پدربزرگ ها، مادربزرگ ها، عمه ها، عموها و تمام اعضای خانواده گسترده باید چنان به هم نزدیک باشند که دست یاری به سوی هم دراز کنند. ولی متأسفانه خویشاوندان اغلب دور از یکدیگر به سر می برند و از این روی، افراد خانواده ناچار می شوند خود گره از مشکلاتشان بگشایند و همین کارهای طاقت فرسای پدران و مادران و تأمین ضروریات خانوادگی باعث می شود که آنان از فشار روحی رنج ببرند. بی تردید روند دل آزار زندگی روزانه، عرصه را بر آدمی تنگ می کند، ولی با همه این ها، هنگامی که پای صحبت پدران و مادران می نشینیم، یک چیز آشکار می شود و آن این است که عشق و علاقه ایشان به فرزندانشان هم چنان پابرجاست.

در واقع گویا فشار روحی، تمایل والدین را به این امر افزون تر ساخته است یعنی اینان باید یقین حاصل کنند که رشد بچه هایشان با خشنودی، تندرستی و ایمنی توأم است.

چیزی که بچه ها بیش تر بدان احتیاج دارند، داشتن خانواده ای مهرآمیز و منسجم است. دوران کودکی، چنان زود و تند می گذرد که ما چیزی از آن درنمی یابیم. باید آن سال ها را برای بچه هایمان سحرآمیز و ایمن کنیم. والدینی که دسترسی به ان ها واقعاً امکان پذیر است، برای آینده خود و نیز بچه هایشان سرمایه گذاری می کنند. لازم است هر عضوی از خانواده، خویشتن را در زمره گروهی حس کند که در جهت صمیمیت و حمایت از خانواده گام برمی دارد.

کودک از ابتدای تولد باید بداند که حالت استثنایی دارد. هر بار که لبخند می زند پیام مهمی به این مضمون به وی می رسد: تو اهمیت داری بدین ترتیب حتی در این دوره خردسالی، شالوده اعتماد به نفس کودک ریخته می شود.

در ساعات ویژه ای از روز برای کودک آواز سردهید، برایش کتاب بخوانید و در ضمن به چهره و تنش بنگرید. وی به شما متکی شده، به آغوشتان می چسبد. صورتش می درخشد، متبسم می شود و چهره اش آرام می گردد. بدین ترتیب حس مهم بودن در او شدت می یابد. ولی به یاد داشته باشید که هر چند عشق، ارزنده ترین موهبتی است که به فرزندانتان ارزانی می دارید، باید بدانید که نظم و ترتیب دومین هدیه است. انضباط جنبه تنبیه ندارد، بلکه به بچه می آموزد که کجا و چگونه جلوی خود را بگیرد. بدانید که بچه نامنظم، دوست داشتنی نیست.

هم زمان با رشد کودکان، شما می توانید صمیمیت و ایمنی خانوادگی را به این طریق حفظ کنید که اطمینان یابید همه در تمامی امور خانوادگی، همچون کسب تجارب، تهیه غذا، گردش دسته جمعی و حتی امور جاری مربوط به خانواده نقش دارند. آن ها ممکن است نق بزنند و غرغر کنند، اما بچه هایی که در خانه مسئول برخی کارهای روزمره اند، دوست دارند از این لحاظ نقش حساسی داشته باشند تا حس ارزش و اعتبارشان را تقویت کنند. هفته ای یک بار باید همه اعضای خانواده دور هم جمع شوند تا درباره مسائل مختلف امور روزمره، اوقات غذا، برنامه ها و غیره بحث کنند و از این رهگذر، برای همگان امکان صحبت، گوش دادن و به توافق رسیدن فراهم شود. این گونه موارد، کلاً به کار جمعی برمی گردد.

هم چنین شما و همسرتان باید دست کم هفته ای یک ساعت را تک به تک به هر کدام از بچه هایتان اختصاص دهید. وقتی بچه ای هر هفته تنها در کنار پدر یا مادرش می ماند، به راستی حالت استثنایی برایش پدید می آید. زمانی که صرف انجام کار مشترکی می شود، واقعاً با ارزش است. سراسر هفته راجع به تعطیلات آخر هفته سخن بگویید. به فرزندتان بگویید: یادت باشد که تعطیلات آخر این هفته با هم خواهیم بود. فکر کن چه باید بکنیم. من بی صبرانه منتظرم.

تمام این فعالیت ها و کارهای روزانه، فرصت هائی هستند که نه تنها حس عزت نفس و انعطاف پذیری را برای کودکتان فراهم می سازند، بلکه به او می فهمانند که جزئی از خانواده ای است که پای بندش می باشد . کانون مستحکمی که سرانجام باید روزی از آن به درآید و به طرز موفقیت آمیزی با دنیای پیرامون خویش روبه رو گردد.